اعتراضات بی حاصل ما؛ پژوهش های پربار آنها
دکترعباس امام -خوزستان شناس
در کشوری زندگی می کنیم که طی حدود ۱۲۰ سال گذشته که از کشف،استخراج، پالایش،و بهره برداری از نفت می گذرد تا کنون همه ابعاد زندگی اقتصادی،اجتماعی، سیاسی و فرهنگی این کشور وابسته به نفت بوده و وابستگی این ملت به مسایل مرتبط با نفت در این بازه زمانی(علی رغم تمامی شعارهای سیاستمداران ادوار مختف تاریخ معاصر ایران)همچنان ادامه دارد و روز به روز این وابستگی بیشتر و بیشتر هم می شود؛آخرین مورد مستند آن ارتباط محوری و اساسی تحریم های نفتی درگفتگوهای ۲۰ ساله موسوم به برجام با قدرت های جهانی.تا اندکی بیش از ۹۰% تمام عرصه های فعالیت و تحولات صنعت نفت در خوزستان بوده و می باشد.ارتباط حیاتی چند شهر خوزستان و توابع آن ها با صنایع نفت و گاز و پتروشیمی اظهرمن الشمس بوده و هست؛مسجدسلیمان،آبادان،آغاجاری،ماهشهر،هفتگل،امیدیه،اهواز وغیره.وقتی چنین باشد،بدیهی است انتظار می رود سازمان ها و نهادهای ذیربط در حفظ و پاسداری دقیق از تمامی تاسیات،دستگاه ها،ومحوطه های منازل ساختمانی این صنعت تاریخ ساز نگاهبانی و پاسداری شایسته کنند.نکته اینجاست که این سازه ها،تاسیاسات و دستگاه ها مربوط ادوار باستانی نیست،بلکه فقط حدود یک صد سال از عمر آن ها سپری شده است،و اگر برای چالش های حفظ سازه های باستانی توجیهاتی(قابل قبول و یا غیرقابل قبول)وجود داشته باشد،دستکم برای عدم توجه به سازه هایی که در دسته آثار معاصر قرار می گیرند،هیچ توجیهی قابل قبول نیست،بویژه که این ها جزیی اساسی از هویت و تاریخ و مردمان این سرزمین هستند.از این دیدگاه،این آثار و سازه ها جزو میراث فرهنگی خوزستان بوده و برای مقاصد انواع و اقسام گردشگری نیز بایستی مورد پاسداری جدی و نهادینه قرار گیرند.
اما شوربختانه وزارتخانه یا سازمان اصلی متولی این صنعت،خود به عامل اصلی از بین بردن این نشانه های هویتی- تاریخی درخوزستان تبدیل شده است.درزیر،فقط به چند نمونه ازاقدامات غیرمسوولانه و ضدملی وزارت نفت در خوزستان اشاره می شود:
- تخریب و برچیدن بسیاری از سازه های فنی- تاریخی صنعت نفت در مناطق نفت خیز خوزستان؛ازجمله محوطه چندین هکتاری تانک فارم(Tank Farm)آبادان درمنطقه شطیط با ده ها مخزن چند هزار لیتری ذخیره سازی محصولات نفتی
- تخریب و برچیدن برخی محوطه های فنی و مسکونی شرکت نفت در هفتگل،ماماتین رامهرمز،میانکوه آغاجاری، مسجد سلیمان و غیره
- تخریب بسیاری واحدهای مسکونی شرکتی درمسجدسلیمان،آغاجاری،اهواز،آبادان،لالی،ماهشهر،و یا صدور اجازه تغییر در ساختار معماری منازل متحدالشکل شرکت یا اصولا انتقال مالکیت برخی واحدهای مسکونی به ساکنین شاغل و بازنشسته
- آسیب های گسترده و جدی به مناطق تاریخی شرکت نفت در اهواز مانند محوطه خرمکوشک و نیز شرکت لوله سازی در منطقه کارون
- رها کردن مطلق برخی محوطه های مسکونی مانند منطقه میانکوه که اخیرا غارت شده اند(عکس ها به پیوست)
- رها کردن یا بی توجهی به برخی مناطق فنی یا مسکونی شرکت نفت در منطقه ویس ملاثانی،کوت عبدالله،دارخوین و غیره
از این دست تباهکاری ها در سرتاسر مناطق نفت خیز خوزستان ده ها و شاید صدها نمونه می توان برشمرد.درهمین رابطه،در تاریخ ۲۶/۱۲/۱۳۹۶ بیانیه انتقادی- اعتراضی”چهل پژوهشگر میراث فرهنگی و جامعه دانشگاهی خوزستان” خطاب به نهادهای ذیربط منتشرگردید(سایت های خبرگزاری های ایسنا خوزستان،ایلنا،مرداد،چمدان،هانا و غیره)،اما هیچ یک از نهادهای مخاطب نه به صورت کتبی،نه شفاهی،نه مصاحبه،و نه حتی تماس تلفنی با یکی از امضاکنندگان بیانیه کوچک ترین واکنشی از خود نشان ندادند.این در شرایطی است که در جهان غرب،پژوهشگران و موسسات دانشگاهی غربی همچنان درباره پیشینه شرکت -شهرهای نفتی خوزستان تحقیق می کنند؛کتاب می نویسند و مقاله های علمی،و یا پایان نامه های دوره کارشناسی ارشد و دکتری تعریف و اجرا می کنند؛گاه به صورت مستقل و گاه با همکاری پژوهشگران ایرانی.یکی از پیشگامان غربی بررسی علمی پیشینه ابعاد معماری و شهر سازی نوین مناطق شرکت نفت در آبادان،مارک کرینسون(Mark Crinson)] استاد تاریخ معماری در دانشگاه منچستر[نام دارد با مقاله زیر در مجله علمی Planning Perspectives
Abadan: Planning and architecture under the Anglo-Iranian Oil Company(1997)
در این مقاله است که ما در می بابیم در یک دوره از ایجاد تحول اساسی در شهرسازی و معماری نوین آبادان(دهه ۱۹۲۰ به بعد)،کل کار به یک معمار سرشناس تحصیلکرده انگلیسی به نام جیمز ام. ویلسون(James Mollison Wilson)واگذار می شود.همین ویلسون با همکاری شخص دیگری به نام هارولد جی. میسن(Harold G. Mason) مناطق مسکونی خوش ساخت بوارده و بریم را طراحی و اجرا می کنند(ترجمه کامل فارسی این مقاله ارزشمند نیز به قلم فرزین فردانش با عنوان”آبادان:شهرسازی و معماری تحت مدیریت شرکت نفت ایران و انگلیس”درمجله گلستان هنر،ش. ۶ ،زمستان ۱۳۸۵″ در دسترس می باشد).مقاله مفصل،دقیق وعمیق پروفسورکرینسون مورد استناد هر پژوهشگری است که بخواهد چیزی در این زمینه بنگارد.
دوسال قبل نیز در سال ۲۰۲۰ ،یک رساله دکتری در”دانشکده معماری و طراحی” دانشگاه دولتی ایالت نیوجرسی آمریکا به قلم شخصی احتمالا ایرانی به نام رضا مرتحب((Reza Mortaheb مورد دفاع و پذیرش قرار گرفت که در ۴۴۰ صفحه تهیه و تدوین شده بود.این پایان نامه که زیر نظر کمیته ای متشکل از استادان کاملا غیرایرانی انجام و مورد داوری قرار گرفت دارای این عنوان بوده است:
Building the Petropolis: Oil Capitalism, Imperialism, and the Making of Abadan(1908-1933)
] ساخت نفت شهر: سرمایه داری نفتی،امپریالیسم، و ساخت آبادان ۱۹۰۸/۱۹۳۳[
جیمز ویلسون طراح و معمار محله بوارده آبادان،سینماتاج(نفت)،دانشکده نفت و ده ها طرح دیگر در آبادان،مناطق نفت خیز و دیگر مناطق ایران از دهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۰
نمونه ای از منازل بنگله(ویلایی) در مسجد سلیمان در دهه ۱۳۲۰
چند عکس از آبادان
یک عمارت شرکتی بنگله(ویلایی)
دانشکده نفت آبادان
سینماتاج(نفت)
سه عکس زیر منازل مسکونی شرکت نفت و گاز در منطقه میانکوه آغاجاری هستند که در سال های اخیر، رها و غارت شده اند (عکس ها از حسن خادمی رامهرمزی)
حال،وقتی افزون بر این بدانیم که مفصل ترین و مستندترین تاریخچه مسایل نفت ایران در سه جلد قطور و در حدود دو هزار صفحه به شرح زیر توسط بنیانگذار صنعت نفت ایران یعنی شرکت انگلیسی British Petroleum منتشر شده است،آنگاه متوجه می شویم که چرا ما برای عدم نگاهبانی و پاسداری از میراث نیاکان خود شایسته سرزنش هستیم و آن ها برای تهیه و تدوین چنین آثار مستند و ارزشمندی سزاوار ستایش:
- The History of the British Petroleum Company(Vol. 1, The Developing Years,1901/1932), by R.W. Ferrier, Cambridge University Press(1982/1994/2000). Digital version 2009.
- The History of the British Petroleum Company(Vol. 1,Part 2,The Developing Years,1901/1932), by R.W. Ferrier, Cambridge University Press(1982/1994/2000). Digital version 2009.
- The History of the British Petroleum Company(Vol. 2,TheAnglo-Iranian Years,1928/1954), by James Bamberg, Cambridge University Press(1994/1995/1996/2000). Digital version 2009.
آیا تا کنون وزارت نفت ایران با آن همه دستگاه عریض و طویل و بودجه و تشکیلات و نیروی انسانی، توانسته در صد سال گذشته چنین مجموعه مستندی از مسایل صنعت نفت ایران تهیه،تدوین و منتشرسازد؟! خیر. بدیهی است این وزارتخانه برای سازه های فیزیکی صنعت نفت در خوزستان نیز چندان ارزشی قایل نیست(تعارفات،به کنار!)و در نتیجه شوربختانه نه برای توانمندسازی شایسته سازه های قدیمی وابسته به شرکت در مناطق نفت خیز هزینه شایسته می کند،و نه حاضر است آن ها را تخریب و “تبدیل به احسن” کند. فراموش نکنیم این گونه سازه های نفتی مناطق نفت خیز،بعضا در زمان ساخت نه تنها در ایران بلکه به طور قطع در خاورمیانه جزو آثار معماری و شهرسازی مدرن،نمونه و عالی دوران خود به حساب می آمده اند.به همین دلیل است که هنوز هم در سطح جهان در محافل علمی – دانشگاهی درباره ویژگی های آن ها مطلب نوشته می شود، ولی در ایران و خوزستان یا رها شده و می شوند و یا با لودر و بولدوزر به جان آن ها می افتند، و یا خلق الله گرفتار در چنبره گرانی،تورم و بی پولی دست به غارت آن ها می زنند.
آیا در وزارت نفت،مدیریت مناطق نفت خیز جنوب،اداره کل میراث فرهنگی،گردشگری،و صنایع دستی خوزستان و دیگر سازمان ها و نهادهای ذیربط،فریادرسی خواهد بود؟؟!! امید است با پیگیری سازمان های ذیربط این گونه مسایل و با همکاری پیگیرانه رسانه های استان خوزستان،از ویرانگری های بیش از پیش وزارت نفت در این زمینه ها، کاست و آنها را متوجه مسوولیت های تاریخی شان کرد؛حتی با اینکه دیرشده است.
منبع:
مقاله ای به زبان انگلیسی از احمدرضا حکیمی نژاد در نشریه مشعل آبادان،ش. ۶.،اردیبهشت ۱۴۰۱،صص ۶۶-۸۱
Ahmadreza Hakiminejad, The Oil and the Brick.