کاخ آپادانا؛ میراثی ماندگار از داریوش بزرگ
علی درویشی دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی شوش
بنابر اسناد بجا مانده از آشوریها، آشور بانی پال در سال ۶۴۷ پیش از میلاد به شوش پایتخت ایلامی ها حمله نمود و گفت:
«تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور ایلام را با همه پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسپندان و نیز از نغمه های موسیقی بی بهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.»
اینچنین شد که تمدنی بزرگ و بنام ایلام توسط آشوریها سرنگون گردید اما شوش به حیات خود ادامه داد تا بسال ۵۲۲-۵۲۱ پ م داریوش بزرگ ( اول) پادشاه خلاق و قدرتمند هخامنشیان بر روی پشته هایی که از کاخ ها و پرستشگاه های ایلامی ها که در شمال، شرق و جنوب بالا آمده بود کاخ شکوهمندی را برپا کرد.
کاخی که داریوش اول در شوش بنا نمود آپادانا نام دارد. آپادانا واژه ای فارسی و به معنای کاخ یا تالار ستوندار است و با توجه به تالار ستوندار کاخ (تالار بار عام) و از سویی دیگر به عنوان نخستین تالار ستوندار ایران شناسایی و حفاری شده است تمام مجموعه کاخ به این نام خوانده شده است.
داریوش بزرگ به سال ۵۲۲ پ م به پادشاهی رسید و پس از سرکوب مدعیان تاج و تخت پادشاهی در صدد برآمد تا باسیاست خاص و نگاهی نو به شیوه مملکت داری آرامش و ثبات را برای مردمش به ارمغان بیاورد این هدف بزرگ مستلزم آن بود که جایگاهی را به عنوان مرکزیت فرماندهی خود انتخاب کند. هرچند سرزمین های تحت امر داریوش شاه به حدود ۳۰ کشور و یا ایالت می رسید اما چند نقطه را مرکزیت بخشید که از جمله می توان به شهر پارسه یا تخت جمشید امروزی، همدان، بابل و شوش اشاره نمود.
با توجه به گستردگی پادشاهی هخامنشی (از سندتا نیل) داریوش شاه برآن شد تا شوش را که تقریبا در مرکز پادشاهی واقع شده بود به پایتختی برگزیند. اما بدون شک در این انتخاب، شکوه و عظمت دیرینه شوش به عنوان پایتخت فرمانروایان ایلام (هل هتمتی) که داریوش خود را وارث آن نیز می دانست نیز در نظر بوده است. از سوی دیگر چون پاسارگاد پایتخت کوروش بزرگ و کمبوجیه از شاخه کوروش اول بود و داریوش از شاخه آریارمنه بود نمی خواست آن شهر را مرکز فرمانروایی خود سازد، از اینروی شوش را به عنوان پایتختی خود برگزید.
کاخی که داریوش بزرگ در شوش برپا نمود برخلاف تخت جمشید یک بنیاد نوین شاهانه نبود بلکه شوش از روزگاران پیش از داریوش بزرگ نیز چهار راه فرهنگی، سیاسی و تجاری آن زمان محسوب می شد. ساخت کاخ آنچنان برای داریوش بزرگ مهم و حیاتی بود که کتیبه هایی بنام خود در جاهای مختلف کاخ و بر روی ستون های کاخ حک نمود تا سند این معماری بزرگ برای آیندگان به یادگار بماند.
کتیبه های داریوش بزرگ به خط پارسی میخی بر روی لوح های مرمری و گلی و آجر و زیرستون ها که در شوش مکشوف گردیده در حدود ۲۰ عدد است. مهمترین آنها بر روی لوح های گلی، یکی راجع به وسعت شاهنشاهی و استقرار نظم و ترتیب آن و دیگری راجع به طرز بنا کردن کاخ سلطنتی در شوش می باشد.
ساختمان ها و پرستشگاه هایی که توسط فاتح آشوری ویران شده بود نزدیک به یکصد پا ( ۴۸/۳۰ ) از بستر رود کرخه بالا آمده بود. داریوش بزرگ ضمن معرفی خود اینگونه سند و پروانه ساخت کاخ آپادانای شوش را تشریح و امضا می کند:
بند۱- خدای بزرگ(است) اهورامزدا، که این زمین را آفرید، که مردم را آفرید، که داریوش را شاه کرد، یک شاه از بسیاری، یک فرماندار از بسیاری.
بند۲- من(هستم) داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، شاه در این زمین، پسر ویشتاسپ، هخامنشی.
بند۳- داریوش شاه گوید: اهورامزدا، که بزرگترین خدایان(است)، او مرا آفرید. او مرا شاه کرد. او بمن این شهریاری را ارزانی فرمود، که بزرگ، که دارای اسبان خوب(و) مردان خوب(است).
بند۴- بخواست اهورمزدا پدر من ویشتاسپ و جد من ارشام هر دو زنده بودند چون اهورمزدا مرا در این زمین شاه کرد.
بند۵- اهورمزدا را چنین میل بود، در تمام این زمین مرا(چون) مرد(خود) برگزید، مرا در تمام این زمین شاه کرد.
بند۶- من اهورمزدا را پرستش کردم. اهورمزدا مرا یاری کرد. آنچه بکردن آن فرمان از طرف من داده شد(او) انجام آنرا برای من نیک گردانید. آنچه من کردم همه بخواست اهورمزدا کردم.
بند۷- این کاخ که در شوش بکردم از راه دور زیور آن آورده شد. زمین بطرف پایین کنده شد تا در زمین بسنگ رسیدم. چون کند و کوب انجام گرفت پس از آن شفته انباشته شد، قسمتی ۴۰ ارش در عمق، قسمتی دیگر ۲۰ ارش در عمق، روی آن شفته کاخ بنا شد.
بند۸- و زمینی که کنده شد و شفته که انباشته شد- قوم بابلی، او(این کارها را) کرد.
بند۹- الوار کاج- این، کوهی(لبنان) نام، ازآن آورده شد. قوم آشوری، او آنرا تا بابل آورد. از بابل کاریها و یونانی ها تا شوش آوردند. چوب یکا (چوبی است بنام جَگ که جنگل آن در دره جگون در جیرفت نزدیک کرمان موجود است) از (گّدارّ) و کرمان آورده شد.
بند۱۰- طلائیکه در اینجا بکار رفته از(سارد) و از (بلخ) آورده شد. سنگ قیمتی لاجوردی و عقیق شنگرف که در اینجا بکار رفته- این از(سغد) آورده شد. سنگ قیمتی غیر شفاف(کدر-گویا فیروزه باشد) که در اینجا بکار رفته از(خوارزم) آورده شد.
بند۱۱- نقره و چوب سنگ مانند(یعنی آبنوس) از مصر آورده شد. زیورهائیکه بآن دیوار مزین گردید- آن از یونان آورده شد. عاجی که در اینجا بکار رفته از حبشه و از(رُخّج) آورده شد.
بند۱۲- ستون های سنگی که در اینجا بکار رفته، دهی(اّبیرادُوش-احتمالا اندیمشک) نام در خوزستان، از آنجا آورده شد. مردان سنگ تراشی که سنگ حجاری میکردند، آنها یونانیان و ساردیان(بودند).
بند۱۳- مردان زرگری که طلا کاری می کردند- آنها مادیان و مصریان(بودند). مردانیکه چوب نجاری میکردند آنها ساردیان و مصریان(بودند). مردانیکه آجر می پختند- آنها بابلیان(بودند). مردانیکه دیوار را تزیین می دادند- آنها مادیان و مصریان(بودند).
بند۱۴- داریوش شاه گوید: در شوش کار بسیار با شکوهی دستور داده شد. کار بسیار باشکوهی بوجود آمد. مرا اهورمزدا محفوظ داراد و ویشتاسپ پدر مرا و کشورم را!
منابع
۱. فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی، رلف نارمن شارپ
۲. تاریخ ایران، ژنرال سرپرسکی سایکس
۳. کتیبه های هخامنشی، پی یر لوکوک
۴. تمدن هخامنشی، علی سامی
۵. ایران از آغاز تا اسلام، ر.گیرشمن
۶.دیپلوماسی هخامنشی از ماراتن تا گرانیک، سید اصغر محمودآبادی
۷.تاریخ امپراتوری هخامنشیان، پی یر بریان