سید محمد خاتمی: نباید نا امید بود/ باید از همه امکانات مشروع بهره گرفت
این بخشی از سخنان سید محمد خاتمی در جمع اعضای بنیاد باران کرمانشاه است. دیداری که در آستانه دهه فجر در دفتر سید محمد خاتمی برگزار شد و اعضای بنیاد باران کرمانشاه به بحث و تبادل نظر پیرامون مسائل روز کشور پرداخته و از نظرات رئیس بنیاد باران باخبر شدند.
به گزارش آفتاب، متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در جمع اعضای بنیاد باران در ادامه آمده است:
به نام خدا
ماه مبارک ربیع الاول و اعیاد و مناسبت های این ماه پر برکت را به همه شما تبریک عرض می کنم و همچنین دهه مبارک فجر که واقعا فجر زندگی تاریخی مردم ما بود و گرامی می داریم یاد حضرت امام (ره) را که با ورودشان دهه فجر آغاز شد و بعد از ۱۰ روز انقلاب پیروز شد و عظمت هایی که خلق کرد و فداکاری هایی که شد همه اش برای ما در خور احترام است.
همین جا یادی بکنیم از جناب آقای دکتر حسن حبیبی که انصافا از چهره های متدین و دلسوز جامعه بود و در این دو سال آخر بسیار رنج کشید و به رحمت الهی پیوست، انشالله خداوند ایشان را غریق رحمتش گرداند.
از نام کرمانشاه ؛ انسان همیشه احساس عظمت و سر بلندی می کند. طنین نام کرمانشاه در ذهن آدمی تداعی کننده ایمان؛ مردانگی، جوانمردی ، پهلوانی، بزرگمنشی و مناعت طبع است و نیز کرمانشاهیان پاسداران نقطه مهم مرزی ما به یک معنا بوده و هستند و نیز عظمت های دیگری که کرمانشاه از آن برخوردار است.
بنده خودم خاطرات خیلی لذت بخش و بعضا تلخ از آنجا دارم از جمله در جنگ تحمیلی که کرمانشاه در زیر سخت ترین آتش ها بود، از طرف دولت برای بازدید مناطق جنگی کرمانشاه آمده بودم، از این حادثه ها را دیده ایم تا حوادث خیلی خوب.
می خواهم دو نام را ببرم که در میان ما نیستند و برای من خاطره انگیز بود.
بنده سال ۴۸ تا۵۰ بعد از دوران دانشگاه ، سربازی رفتم و ستوان دوم شدم، دوره تخصصی درسم خوب بود و نفر سوم شدم و به ترتیب اسامی قبولی ، سه نفر را تهران می خواستند؛دلم می خواست تهران باشم. خواستند مرا به مناطق دور دست بفرستند که جناب آقای ارسلان صفایی پور که آن وقت افسر ارتش بودند مرا دیدند و تلاش کردند در تهران بمانم. باید از این عزیز یاد کنم که از آنجا با او آشنا شدیم و تا زمان رحلتش این دوستی برقرار بود. بعدا ایشان دو دوره هم نماینده مجلس بود و چقدر هم تلاش کرد برای تغییر نام “باختران” به “کرمانشاه” و چنین کرد، یادش به خیر. ممکن است شما بگوئید شاید خطش فلان بود، اینها مهم نیست آدم متدین شریفی بود درآن دوره او در ارتش بود و اولین دیدارمان خیلی خاطره انگیز بود. جمع خوبی بودیم در پشتیبانی ارتش سوم (که مقر آن در عباس آباد بود) و آنجا شده بود کانون طرفداری از امام و انقلاب. و دیگری هم جوانمردی از خطه پاک شما و خدمتگزار صدیق مردم ، جناب آقای ططری که خداوند ایشان را رحمت کند او هم از دنیا رفت و جایش خالی است. برای روح این عزیزان طلب مغفرت می کنیم و فاتحه ای برایشان می خوانیم.
مطالب مفصلی گفتید، درد دل هایی کردید. اگر ما کمی عمیق تر برویم و ریشه اش را پیدا کنیم ؛ باید با آن ریشه برخورد کرد؛ برخورد با معلول ها مشکل ما را حل نمی کند آنچه مهم است به نظرم بالا بردن آگاهی دینی ،سیاسی و اجتماعی جامعه است. اگر این آگاهی بالا باشد خود به خود در جامعه آنچه مصلحت هست هم توسط مردم پیاده می شود و هم نگهداری و اگر هم نباشد ممکن است در اثر اشتباه یا خدای نکرده سوء نیت مسئولان، آنچه مردم بدست آورده اند از بین برود.
انصاف این است که در طول تاریخ خواست ملت ما روشن است. مردم ما از استبداد و وابستگی به بیگانه و عقب افتادگی بیزار بودند ، این خواست، مساله امروز نیست مساله از صد سال پیش است.
مشروطیت هم به دنبال آن پدید آمد نهضت ملی هم به دنبال همین خواست بوجود آمد و همینطور انقلاب اسلامی و حتی اصلاحات.
مساله دیگر اینکه عمق فرهنگ مردم ما دینی است دلشان می خواهد که آزادی؛ استقلال و پیشرفت هماهنگ و هم سوی گرایش اکثریت و معیارهای دینی و فرهنگی شان باشد. واقعا اگر بخواهیم انقلاب اسلامی و عظمت کار امام را تعریف کنیم این است که از موضع دین بیانگر خواست های تاریخی مردم بود. اسلامی که امام می گفت اسلامی بود که با آزادی؛استقلال و پیشرفت سازگار بود.
مساله دیگر اینکه ، مملکت ما کثیر الاقوام است، هم مذاهب مختلف و هم اقوام مختلف دارد ؛ بالاخره باید مشخص کنیم این انقلاب و نظام متعلق به یک قوم، یک جریان و یک گرایش و یک طائفه هست و یا متعلق به همه است؟ البته این هیچ منافاتی ندارد که چارچوب ها مطابق با خواست اکثریت باشد ولی خواست اکثریت به این معنا نیست که خواست دیگران نادیده انگاشته شود، باید حقوق شهروندی برای همه شناخته شود و همگان در اعمال حقوق شهروندی مساوی باشند.
باید ببینیم جمهوری اسلامی چقدر می تواند به آن خواست های تاریخی ما که آزادی خواهی و استقلال طلبی و پیشرفت جوئی و توسعه خواهی است و نیز تامین نیازهای اقوام و گروهها و مذاهب جامه عمل بپوشاند. معتقدم اگر برگردیم به مواضع امام ؛شعارهایی که در انقلاب ما بود، حتی قانون اساسی ما همه اینها را می بینیم.
آنچه ما می گوییم و داریم هزینه اش را هم می پردازیم اینست ؛ هم مردم و حقوق آنها و هم دین و ارزشهای آن محفوظ بماند. نمی شود به نام دین ابتدائی ترین حقوق انسانها را نادیده گرفت و نمی شود به نام دفاع از مردم دین مردم را از بین برد. چنانچه بارها گفته ام اصلاحاتی که از ۱۵۰ سال وجود داشته، این را می خواهد.
ما می گوئیم “انسان به ماهو انسان” دارا ی کرامت است ؛ انسان از این جهت که جوهر و گوهر انسانی دارد کرامت دارد. عده ای می گویند انسان اصلا کرامت ندارد.کرامت و عدم کرامت بستگی به ایمان است! آن هم ایمانی که باید با گرایش و سلیقه خاص تطبیق کند و در نتیجه درصد بسیار ناچیزی از انسان های زمین کرامت دارند!.
خداوند ، عالم به این عظمت را آفریده است و به تعبیر خودش آنرا در تسخیر و اختیار انسان قرار داده تا مثلا یک هزارم و یک ده هزارم مردم ، آدم حساب بیایند و بقیه اصلا آدم نباشند؟! نه ، این دیدگاه غلطی است.
بله؛ ایمان سبب تقرب به خداست. انسان بی ایمان نمی تواند تقرب به خدا پیدا کند. عظمت و سعادت و صلاح هم برای تقرب به خداست ولی اینها را نباید بیاوریم در زمینه حقوقی جامعه.
حقوق ملت، وقتی ۸۰ میلیون نفر هستند نباید به ۳ میلیون نفر ختم شود. اصلاحات می گوید من همان حکومت اسلامی را می خواهم که از دوران پیامبر اکرم (ص) تا تبدیل خلافت اسلامی به امپراطوری به خصوص در دوره امیر المومنین علی (ع) بود ، حکومتی که برای یک دخترک یهودی همان طور احترام قائل است که برای یک مسلمان و نزدیکترین افراد به خلیفه مسلمانان.
در دنیای آزادی ، دموکراسی و حقوق بشر ؛ ما می خواهیم الگوئی بدهیم که علاوه بر آنچه دنیا به آن رسیده ، معنویت داشته باشد و اخلاق هم داشته باشد. اصلاحات همین را می گوید هیچ چیز دیگر هم نمی گوید به همین دلیل هم از حقوق مردم دفاع می کند. اگر از انتخابات و جاهای دیگر می گوید برای اینکه اینها درقانون اساسی ما آمده. انتخابات جایگاه بروز آزادی و اختیار انسانهاست و لازمه کرامت انسان این است که انتخابات ، انتخابات مطلوبی باشد که همه بتوانند در آن شرکت کنند وکاندیدا داشته باشند. دفاع از اینها دفاع از اسلام و همان اصول است. اصولی که ما می گوئیم اصول نحوه اداره جامعه در دنیای امروز است. مشکل این است که مردم به حقوقشان آشنا نیستند، آگاهی ها و اراده اشان مطابق خواستشان فربه نشده است، تا از آنچه می خواسته اند دفاع کنند. باید مایه بگذارند. این کار نخبگان جامعه است.
روشنفکری که نتواند با جامعه اش ارتباط برقرار کند چطور می تواند تاثیر گذار باشد؟ اگر به این بحث ها درست توجه کنیم آن رشد ایجاد خواهد شد.
چرا بنیاد باران به وجود آمد؟ می توانستیم حزب تشکیل دهیم. می توانستیم تشکیلاتی سیاسی و یا علمی خاص به وجود آوریم. نه نیاز به بنیادی فرهنگی، فکری و اجتماعی بود. باران به این دلیل بوجود آمد که من احساس کردم که باید فکر درست در جامعه رایج و بسط داده شود و با مردم در رابطه باشیم ،حرف بزنیم و صحبت کنیم.
بخش قابل توجهی از نیروهای ارزنده انقلاب که سرمایه های مملکتند یعنی مدیران؛از همه دوره هابتوانند دور هم جمع شوند تجربیات و آگاهی های خودشان را با آگاهی های اهل علم تلفیق کنند و دستاوردهایی که حاصل سی سال تلاش در انقلاب بوده در جایی جمع شود و به درد کشور بخورد. دیگر اینکه بتوانیم نیرو تربیت کنیم. و بعد هم اینکه به مسائل اجتماعی جامعه بپردازیم.باران برای همین ها بوجود آمد. اولین خواست این بود که ما یک دانشگاه، پژوهشگاه و پژوهشکده داشته باشیم که تا امروز که ۷ سال می گذرد ،دوستان به ما اجازه نداده اند.
خواهران و برادران! ما در این مملکت غیر از مسائل و مشکلات اقتصادی ؛آسیب های اجتماعی داریم طلاق،اعتیاد بداخلاقی، گسست ها ، خشونت گراییها ، فساد ، پرخاشجویی ها و… اتفاقا باران که واقعا سیاسی به معنای رایج نیست می خواست بیشتر به این امور برسد.
کار ما باید رو کردن به مردم و بالا بردن آگاهی آنها باشد.ولی قدرت هم برای کار کردن مهم است. زیرا اگر قدرت نبود جلوی هر کاری را می گیرند.
به هر حال از اینکه شما عزیزان و بسیاری دیگر در سراسر کشور دغدغه کشور و انقلاب و مردم را دارید و به عقلانیت و اعتدال و آزادی و رفاه و معیشت مردم و رفع مشکلات آنان و آسیب های جامعه می اندیشید خشنودیم . نباید نا امید بود ، باید از همه امکانات مشروع بهره گرفت و با درایت از موانع عبور کرد. انشاالله.
*در ابتدای این دیدار حاضرین در جلسه به بیان دیدگاهها و نظرات خویش پرداختند:
بنیاد باران فعالیت سیاسی ندارد و در راستای تحقق اهداف خود فعال است.
گزارشی از چگونگی راه اندازی بنیاد باران شعبه کرمانشاه:سیاست بنیاد باران گسترش شعبه ها در استان ها نیست اما به دلیل ویژگی های کرمانشاه در غرب کشور، هیات مدیره راه اندازی ان را تصویب و پروسه عضو گیری را شروع کرد . ارکان بنیاد به تصویب رسید و رسما نمایندگی بنیاد در انجا شکل گرفت.
لزوم گریز از افراط و تفریط ها.
هموز هم می توان با تدبیر بسیاری از مسائل را حل کرد.
ما نگران ایران و آینده ان هستیم.
امور انسانی و اخلاقی جای خود را به امور غیر انسانی و غیر اخلاقی داده است.
تا دیر نشده باید کاری انجام دهیم.
باید همه به وظیفه خود عمل کنیم و مسیر را از نو بپیمائیم و از تجارب گذشته استفاده کنیم.
وجود صداهای گوناگون به اشفتگی و نا امیدی جامعه می انجامد؛برای اتحاد بکوشید تا صدای اصلاحات تنها از یک تریبون بیاید.
آرزومندیم در انتخابات اینده شاهد حضور چهره ای ارزشمند و فرهیخته ای همچون شما باشیم در غیر این صورت از شما می خواهیم از کسی که بتواند وضعیت کنونی را تغییر دهد حمایت کنید؛گرچه یافتن چنین فردی و عبور از هفت خوان انتخابات سخت است اما نباید انتخابات را رها کنیم.
باید هر چه زودتر صریح و قاطع اعلام موضع کنیم.
آرزومندیم روزی فرا رسد که امنیت در این کشور امنیت و ازادی برقرار؛بستر مناسب برای کار و کوشش فراهم ؛عقل در تمام مسائل جاری،دموکراسی نهادینه،برداشته شدن تحریم ها از سر کشورمان و مانند تمام مردم دنیا زیست متعارف را تجربه کنیم.