شکر شکن شوند همه طوطیان هند
بابک عبدالهی
سابقه امتزاج زبان فارسی با دیوان سالاری سرزمین رازآلود هندوستان بازمیگردد به دوران زمامداری گورکانیان در آن کشور؛ در این دوره بود که فارسی به عنوان، زبان حقوقی، دیوانی و عمومی مردم در این کشور جایگاه رسمی یافت و تمامی نوشتارهای حاکمان و گردانندگان در سراسر این شبه قاره پهناور در سیطره فرهنگ ادبی ایران و زبان افسونگر فارسی قرار گرفت. ایالات مختلف هند این زبان را با علاقه و عشق فراوان بواسطه ظرفیت ها و بسترهای انتقال معنا که در آن مستتر است پذیرفتند، چنانکه در روزگار حاضر که این زبان در آن سرزمین بواسطه مکر انگلستان در جریان تاسیس کمپانی هند شرقی، روبه افول نهاده و زبان اردو و انگلیسی جایگزین آن شده است، هنوز شاهد وجود دپارتمان های زبان و ادبیات فارسی در دانشگاههای بزرگ هندوستان هستیم.
تا آنجا که درخواستها و دعوت های بسیاری از نهادهای آکادمیک آن کشور جهت اعزام اساتید زبان فارسی جهت تدریس در هند به ایران وجود دارد. میزان سابقه این حضور فرهنگ مدارانه ادب فارسی در پهنای هندوستان حدود ۷۰۰ سال رقم خورده است که خود به تنهایی حاوی تاملات فراوان در تایید جذبه و افسونگری این زبان در میان اهل آن دیار است. حتی زبان شناسان گفته اند زبان اردو که پس از فارسی رسمیت یافت حدودا ۴۰ درصد از کلمات فارسی را در خود جای داده است. سابقه طولانی حیات این زبان در روح سرزمین هندوستان موجب شده است که امروز هر محقق و هندشناسی برای موفقیت در تحقیقات خود خصوصا بازه ۷۰۰ ساله که از آن سخن به میان رفت، می بایست زبان فارسی را بلد بوده و یا فرا گیرد.
تراژیک داستان اما اینجاست که به گفته محققین، هزاران نسخه کتب ارزشمند به زبان فارسی در کتابخانه های شهرهای مختلف هند وجود دارد که هنوز مطالعه نشده و بعضا اغلب این کتب خطی هستند و چاپ و باز نشر آن نیز در آن کشور در دستور کار قرار ندارد. شعرا و بزرگان ادبی ایران که در هند زیسته اند نیز از شگفتی های کمتر پرداخته شده فرهنگ ادبی ست که با مطالعه در این زمینه میتوان به شخصیت های بزرگ و تاثیرگذاری رسید که امروز ادبیات فارسی در سنتهای کلاسیک این زبان، به آنها مدیون است. برخی تذکره های ادبی، شمار شاعران ایرانی در سرزمین هندوستان را ۸۷ نفر ذکر کرده اند که این میزان هر خواننده ای را به ضرورت تامل در سابقه حضور ادبی ایران در شبه قاره وا خواهد داشت. از جمله این بزرگان که در هند زیسته اند میتوان به طالب آملی، سلیم تهرانی، حزین لاهیجی و بسیاری دیگر اشاره داشت.
باید اشاره کرد که به لحاظ قرابت بخش مهمی از تاریخ هندوستان با زبان فارسی و پرورش و حیات بزرگانی که نام آنها به اختصار رفت، می بایست در حوزه مطالعات شبه قاره، سهم عمده ای در دیرینه شناسی ادبیات و آثار زبان فارسی در اعتلای روحیه ادبی آن خطه وجود داشته باشد. البته موارد تحقیقاتی از این دست در دانشگاههای کشورمان رونق دارد و رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در هند نیز سالهاست مطالعات بسیار قابل توجه و وزینی در مورد تاریخ زبان فارسی و شخصیت های ادبی ایران در هند عرضه داشته است، که بسیار شایان سپاسگذاری است. بایسته است اذعان کنیم که حوزه تمدنی هند، کشمیر، بنگال، پاکستان ، تاثیرات فرهنگی بسیاری از ادبیات فارسی گرفته اند و هر کدام از این کشورها حتی امروزه و با وجود تقسیمات جغرافیایی جدید، زبان و ادبیات فارسی را کاملا می شناسند و در هر کدام حداقل چند شخصیت شناخته شده آثارشان را در بستر این زبان ارائه کرده اند. آنچه در این نوشتار رفت، ناچیزی در حد تاملات اندک نگارنده در باب بستر زبان فارسی در حوزه تمدنی شبه قاره بود که سعی شد کاملا موجز بدان پرداخته شود.