سده؛ جشنی هویتی در چهار گوشه ایرانشهر
عادل آل حسن/ باستان شناس از خوزستان
جشن سده یکی از کهنترین آیینهای گروهی در ایران میباشد که حول محور یکی از عناصر چهارگانه مقدس ایرانیان باستان یعنی آتش که مظهری از مظاهر اهورامزدا است، برپا میگردد. این جشن در آغاز شامگاه دهم بهمنماه که پارسی آن «دلو» نام دارد با افروختن آتش بر کوهها و پشتبامها شروع میشود.
سده که در زبان عربی به شکل «سدق» و «سذق» بکار میرود از سد ماخوذ شده و اگرچه در متون پهلوی ذکری از آن به میان نیامده احتمالا باید «سذگ» یا «ستک» بوده باشد. پژوهشگران دوران اسلامی نقل قولها و روایاتی درمورد چرایی نامیدن «جشن سده» با این نام دارند.
بعضی از آنها عقیده دارند چون شمار فرزندان کیومرث به صد رسید، جشنی شبانه ترتیب داد و آتشی افروخته شد و از این روی آن را سده گفتهاند. برخی دیگر بر این باورند که چون از این شب تا نوروز پنجاه روز به اضافۀ پنجاه شب است به آن سده میگویند. با این حال منطقیترین دلیلی که میتوان در این مورد مطرح کرد این است که چون این شب دقیقا در صدمین شب از زمستان قرار میگیرد با این عنوان خوانده شده است.
ایرانیان باستان عقیده داشتند که در این روز نیروهای اهریمن بدکیش به وسیله سرمایی طاقتفرسا در پی آسیب رساندن به آفریدگان جهان هستند. نیروهای نیکی و روشنی در برابر این گزند آتش را میآفرینند تا نیروی اهریمن را شکست داده و از آفریدگان حفاظت نمایند.
در روایتی دیگر درمورد «جشن سده» آمده است که از این روز تا روز گردآوری محصول حدودا صد روز باقی مانده و چون در نواحی معتدل تقریبا پنجاه روز نزدیک نوروز میتوان گندم و بویژه جو را درو کرد برخی باور دارند که «جشن سده» برای صدمین روز باقی مانده برای برداشت غله برپا میشود. با این حال احتمالا برگزاری «جشن سده» همچون «جشن چهارشنبهسوری» در میان ایرانیان باستان برای دور نمودن بداقبالی و بدشگونی در پایان چله بزرگ برپا میشده است.
بر اساس گفتههای فردوسی در شاهنامه و اساطیر ایران، بنیانگذار «جشن سده» هوشنگ بوده و اذعان دارد که روزی وی به طرف کوهی میرفت که ناگهان ماری بزرگ و قوی هیکل در برابر وی ظاهر شد. چون هنوز مار ندیده بود بسیار متعجب شد و گفت تمام جانوران از ما اطاعت میکنند اما این جانور دشمن ما است که از اطاعت ما سرپیچی میکند. سنگی برداشت و به سمت مار پرتاب کرد. آن سنگ به خطا رفت و بر سنگ دیگری خورد و باعث جرقهای شد و با آتش گرفتن خس و خاشاک مار سوخته و به هلاکت رسید.
چون در آن دوره آتش هنوز کشف نشده بود، هوشنگ با همراهان خود از این کشف بزرگ بسیار شاد گشته و گفت این نور خدا است که دشمن ما را کشت. در همان موقع سجده شکر بجا آورد و آن روز را جشن گرفت. فردوسی میفرماید:
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار بسی یاد او چون دگر شهریار
کز آباد کردن جهان شاد کرد جهانی به نیکی ازو یاد کرد
همانگونه که در بالا اشاره شد، سده جشنی ملی است که ایرانیان از دوران باستان تا زمان سلجوقیان در دهم بهمنماه، با افروختن آتش و پایکوبی بر گرد آن برگزار میکردند و هنوز هم کموبیش در برخی از نقاط کشور مانند تهران، کرج، یزد، میبد، اردکان، کرمان، اهواز، شیراز، اصفهان و ایرانیان مقیم کالیفرنیا، سوئد و استرالیا برپا میشود.
البته باید دانست که در ایران باستان چندین جشن آتش وجود داشت که «جشن سده» یکی از آنها بوده است. مردمان نواحی مختلف ایرانشهر در کنار شعلههای آتش، با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانههای گوناگونی را خوانده و آرزوی رختبستن سرما و آمدن گرما را داشتند و در برخی نواحی، به جشنخوانی، بازیها و نمایشهای دستهجمعی نیز میپرداختند.
در هشتاد سال گذشته شهر کرمان مهد برگزاری این جشن باستانی بوده و همه ساله به وسیله مردم برگزار میشود. بر پایه اطلاعات مردمنگاری و مردمشناختی نگارنده در بخشهایی از استان کرمان مانند شهرستان نگار و حومه آن هنوز هم «جشن سده» برپا میشود و کشاورزان خاکستر آتش جشن را بر روی محصول خود میپاشند و باور دارند که باعث خیر و برکت میشود.