۲۵ دسامبر شبی مسیحی با اندیشه‌ٔ ایرانی

اشکان زارعی

برپایه‌‌ٔ آن‌چه در نوشته‌های مسیحی آمده٬ ایرانیان نخستین کسانی بودند که از زایش عیسای پیامبر آگاهی یافته٬ برای شادباش به پیشوازش شتافتند.
زیرا سه تن از مغان با چیره‌ دستی در دانش اختر‌شناسی پس از پدیداری ستاره مسیح کودک در آسمان به فرمان شاه اشکانی به فلسطین رفته٬ به پاس زاد‌روز عیسی مسیح زر٬ مر٬ و کندر به مادرش مریم پیشکش نمودند. آنان چون نگران مرگ این نوزاد به دست هرود بزرگ استاندار یهودیه بودند وی را از این زایش آگاه نکرده٬ به میهن خویش بازگشتند.

دراین‌باره باب ۲ انجیل متیٰ می‌‌گوید:«و چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه، در بیت لحم یهودیه تولد یافت، ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده، گفتند:کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستارۀ او را در مشرق دیده‌ایم و برای پرستش او آمده‌ایم. و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی در افتاده، او را پرستش کردند و ذخائر خود را گشوده، هدایای طلا و کُندر و مرّ به وی گذرانیدند. و چون در خواب وحی بدیشان در رسید که به نزد هیرودیس بازگشت نکنند، پس از راه دیگر به وطن خویش مراجعت کردند».
از این‌رو این سه ایرانی را باید نخستین دیدار‌کنندگان با حضرت عیسی(ع) و رهانندگان او از چنگال مرگ دانست که این جستار خود نشان‌دهنده‌ٔ یکتا‌پرستی و آشتی‌جویی ایرانیان دارد.
به همین شوند ( دلیل) کردار آنان در فرهنگ و هنر مسیحیت همواره بازتابی شگرف داشته٬ با نام‌هایی چون سه فرزانه٬ سه شاهزاده٬ سه مگی٬ سه شرقی٬ سه قدیس و سه مجوس* ستایش شده‌ است.
چنان‌که می‌توان از نگاره سه فرزانه‌ٔ پارسی بر دیوار کلیسای سن‌آپولینار شهر راون ایتالیا٬ نگاره نیمه کاره‌ٔ لئوناردو‌ داوینچی به نام نیایش مغان و تندیس آن‌ها در شهر ناتال برزیل و هم‌چنین عروسک‌هایی که در شب نوئل با نام «سه مگی» در کنار درخت کاج  گذارده می‌شود نام برد.
ویلیام شکسپیر نیز در داستان «شب دوازدهم» خویش و ویلیام سیدنی پورتر در داستانی به نام « ارمغان مغان» از رهاورد این سه مغ ایرانی به نیکی یاد کرده‌اند.
بی‌گمان جایگاه کارساز و بلند ایرانیان در اندیشه و روان جهان مسیحی را باید فراتر از کار مغُان پارسی جستجو کرد.
آن‌جا که آیین مهر ایرانی در هنگام پادشاهی تیرداد اشکانی به دست سربازان و بازرگانان رومی سراسر اروپا و شمال آفریقا را درنوردید.
مهر٬ آیینی ایرانی بود که درباره چگونگی آفرینش جهان٬ باروری زمین و گرامی‌داشت روشنایی٬ سخن گفته٬ پیمان٬ دوستی٬ جوانمردی و مهربانی را ارج می‌نهاد.
این آیین آن‌چنان در اروپا تنومند گردید که تا چهار سده پس از پیدایی مسیحیت هواداران پرشمار داشت. تا جایی که کنستانتین پادشاه روم اگرچه با زور شمشیر٬ نکوداشت مهر را در قلمرو خود برانداخت اما ناچار شد به شوند (دلیل) دلبستگی و پایبندی مردم به مهر٬ باورها و رفتارهای آن را در مسیحیت بپذیرد.
ازاین‌رو بسیاری از پژوهشگران دین مسیح٬ را دنباله‌ٔ آیین مهر می‌دانند که برجسته‌ترین برآیند این دگردیسی٬ یکی شدن جشن شب چله با زادشب عیسی مسیح با بیست و یکم دسامبر برابر با یکم دی ماه است که در سده چهارم میلادی با لغزش در کبیسه سال در بیست و پنجم دسامبر جای گرفت. زیرا تا پیش از این مردم اروپا شب چله را در زایش مهر ارج می‌گزاردند و کلسیای روم جشن زایش عیسی مسیح را در ششم ژانویه برگزار می‌‌نمود.
ابوریحان بیرونی درباره همانندی این دو یادمان در «آثارالباقیه» می گوید:«شب چله در مذهب رومیان عید یلداست و آن میلاد مسیح است». سنایی غزنوی نیز چکامه سرای سده پنجم چنین آورده است:
بصاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا.
بدین گونه جشن کریسمس با الگو برداری از چله ایرانی٬ از رنگ سرخ که بازتاب دهنده‌ٔ درخشندگی خورشید است بهره‌ٔ فراوان برده٬ درخت کاجی نیز که همان سرو خوان شب چله است به همراه یک ستاره درخشان و دو رشته زرین و سیمین افراشته می‌شود.
بابا نوئل نیز به گفته‌ای یادآور سه مغ ایرانی است که عروسک آنان در پای درخت کاج نهاده می‌شود و بر پایه‌ٔ گفتاری دیگر برداشتی از هیزم شکن جشن شب چله است که با پوششی سرخ رنگ برای روشن نگهداشتن آتشدان خوانچه‌ٔ این جشن به هر خانه هیزمی پیشکش می‌دهد.
آیین مهر و اندیشه‌ٔ ایرانی افزون بر جشن کریسمس کارسازی‌های دیگری نیز در مسیحیت داشته که چند نمونه‌ٔ آن را در سه گروه آیینی٬ پوشش و گاه‌شماری می‌توان نام برد .
به گفته‌ٔ احمد حامی در کتاب «بَغ مهر» آیین عَشاء ربانی٬ غسل تعمید٬ نواختن ناقوس٬ بامداد به کلیسا رفتن و نان و می‌خوردن٬ افروختن شمع وزانو زدن هنگام نیایش، حوضچه آب در کلیساها٬ سرود دسته جمعی به همراه نواختن موسیقی، همگی برگرفته از آیین مهر ایرانی است.
هم‌چنین تیار «Tiar» نام تاجی که پادشاهان ایرانی بر سر می‌گذاشتند و اینک پاپ هنگام انجام آیین‌های دینی از آن بهره می‌برد. سرپوش بلندی که بالای آن چاک داشته و کاردینال‌ها بر سر می‌گذارند میتر« Miter» گفته می‌شود که همان مهر یا میترای فارسی است.
یکی دیگر از پوشش‌های مهری کلاه کیسه مانندی به گونه‌ی کلاه درویشان است که نمونه آن در نگاره‌ٔ تنگ سروک نزدیک بهبهان و تخت جمشید دیده می‌شود.
در زبان لاتین این کلاه که فریگیوم یا فریجین خوانده می‌شود را پاپ و کاردینال‌های کاتولیک هنگام جشن‌های پیروزی کلیسا بر سر می‌گذارند. این کلاه در اروپا به نام کلاه آزادی شناخته می‌شود. 
در گاه‌شماری مهرپرستان٬هفتمین روز هفته٬ که روزی ویژه بود مهرشید یعنی روز خورشید نام داشت.
به باور پژوهشگران روز خورشید یا (Sunday) را هم که روز ویژهٔ مسیحیان است، باید هم‌ریشه با مهرشید ایرانی دانست.
هم‌چنین یکم دی ماه که نخستین روز زایش مهر و «خور روز» به چم(معنای) روزخورشید است همان واژه«day» در زبان انکلیسی است که برای نشان دادن یک شبانه روز به کار می‌رود.
به گفته «ارنست رنان» نویسنده فرانسوی٬ سده نوزدهم میلادی «اگر واقعه مهلکی سد راه پیشرفت مسیحیت می‌گردید، دنیا میترایی می‌بود.»
اگر چه این‌گونه نشد و مهر در نبرد با مسحیت شکست خورد٬ اما باورهای مهری به تاروپود مسیحیت راه یافت به گونه‌ای که امروزه بزرگترین جشن مسیحیان بارتابی از اندیشه‌ٔ ناب ایرانی است.

اشکان زارعی پژوهشگر تاریخ از اهواز

یاری‌نامه
آیین مهر٬ میترائیسم؛ هاشم رضی
بغ مهر؛ احمد حامی
جهان فروری؛ بهرام فره‌وشی
جستاری درباره مهر و ناهید؛ محمد مقدم
گسترش یک آئین ایرانی در اروپا؛ المار شورتهایم.
پژوهشی نو در میترا پرستی؛ دیویداولانسی
اندیشه‌های فلسفی ایرانی؛ ابوالقاسم پاینده
گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان؛ هاشم رضی
نوشتار، از انجیل تا هنر مسیحی گواهی می‌دهند ٬ فرشید ابراهیمی، هفته‌نامه امرداد

واژه مجوس ریخت دگرگون شده مگوس عبری٬ مکوش سریانی و مگی لاتین است که ریشه در واژه‌های فارسی مغ٬ مگوپت و موبد داشته٬ به هیچ روی به چم آتش‌پرستی نیست
واژه مغ به گونه مجیک «Magic» به چم جادو به زبان‌های اروپایی نیز راه یافته است.