نگاهی به بازداشت مدیرعامل منطقه آزاد اروند؛ آخرین ضربه رو محکمتر بزن!
عباس مدحجی برای خورنا نوشت: سازمان منطقه آزاد تجاری_اقتصادی اروند را باید پرحاشیه ترین ارگان شهرهای خرمشهر و آبادان و یا حتی خوزستان (در کنار استانداری) قلمداد کرد. سازمانی که هرچند عمر کوتاهی دارد اما به همت مدیران داخلی و طمعکاران خارجی ش (خارج از سازمان) به اندازه چند دهه معضل و حاشیه تولید کرده است و گویی خیال پاپس کشیدن هم ندارد.
تغییرات یکهویی مدیرعامل ها و پیوسته ی چارتها و مهره ها در گذشته ی دورتر و تخلفات گسترده مالی و اداری در حال، بخشی از حواشی گل درشت این سازمان بوده و هست. و همین چالش ها به تنهایی کافی بود تا نه تنها داد شهروندان اروندی دربیاید که کم کم توجه مسولان محلی و استانی و اخیرا کشوری هم جلب شود.
چمبره ی اصحاب قدرت برای کسب ثروت و متقابلا اصحاب ثروت برای نفوذ در بدنه ی قدرت، این کشتی را کم کم به گِل نشاند و بارَش را چنان سنگین کرد که مجبور شد هرازچندگاهی یکی از اعضای کابین کاپیتان را برای فرو نرفتن در گِل به بیرون پرتاب کنند. این روند تا جایی پیش رفت که امروز کاپیتان هم حال و روز چندان خوشی ندارد و احتمالا هم اکنون به کوه های یخ و آبِ خنک اطراف آنها نظاره گر است.
سازمان منطقه آزاد اروند گام های متعدد و اشتباهی برداشته است که برخیش از سر نادانی و عدم تخصص و برخیش از روی بذل و بخشش امتیازات و رانتها و حق العمل ها به توصیه شده ها و ذی نفوذان بوده است. در این میان نقش راه بلدان کارشکن هم اگر بیشتر از مدیریت نباشد کمتر نیست. کسانی که در بخشهای مختلف سازمان با مشاوره ها و گراهای غلط (عمدی یا سهوی) این کشتی را هزاران کیلومتر از مسیر اصلیش منحرف کردند تا در بندرهایی پهلو بگیرد که خود از پیش برایشان نقشه کشیده بودند.
طرح شکست خورده ی استقرار گیتهای ورودی ، جشنواره طلایی خرید اروند ، مداخله در انتخابات و انتصابات دو شهرستان ، حساب ویژه باز کردن روی مهره های سوخته و آزمون پس داده ، پذیرش فشار از سوی نمایندگان مجلس ادوار ، دست کم گرفتن اعتراضات مردمی ، کم محلی و مخالفت با انتقادهای معدود رسانه های متعهد و مستقل منطقه ، ِابا نداشتن از باج دهی به چهره های مخالف، نَشتی گسترده ی اطلاعات درون سازمانی ، عدم شناسایی درست ظرفیت ها ، موقعیت ها و استعدادهای منطقه، تلاش مذبوحانه برای عادی یا حتی خوب جلوه دادن وضعیت، حاتم بخشی های بی مهابا از حق مردم از شاخص ترین آیتم های لیست غلط های مشق مدیریتی این سازمان است.
موضوع تا آنجا پیش رفته که کمپینی هم برای برداشتن کل این سازمان به راه افتاد. دیدگاهی قطعا غلط که احتمالا از ناچاری مردم منطقه نشات گرفته، اما همانطور که بخاطر یک کلانتر یا شهردار یا مدیر بد، کلانتری ، شهرداری یا مدرسه را تعطیل نمیکنند، تعطیلی سازمان منطقه آزاد اروند بعلت مدیریت بدش هم اقدامی کوته بینانه است. اعتراضات بجا با راهکاری نابجا هم نه تنها اوضاع را بهتر نمیکند که فقط موقعیت را از چاله به چاه تغییر میدهد. سازمان منطقه آزاد اروند نیاز به تغییر رویکرد به نفع مردم و همسو با قانون دارد ، نه تعطیلی کامل.
با رسمی تر شدن اعتراضات به عملکرد این سازمان و کلید خوردن طرح تحقیق و تفحص از این سازمان در مجلس و ورود جدی برخی نمایندگان (تهران و آبادان) به موضوع ، مدیر عامل سازمان منطقه ی آزاد اروند که پیش از این هم با قید وثیقه آزاد بود این بار و همزمان با سفر رئیس کل سازمان بازرسی کشور بازداشت شد. گزارش محرمانه ۵۰ صفحه ای دیوان محاسبات کشور خبر از تخلفات عجیبی میداد که هرکدامش شاخی بر سر خواننده سبز میکند. ارتباط عجیب تر این سازمان با استاندار و استانداری خوزستان هم موضوع را جالب تر کرد به حدی که گزارس جداگانه درباره ی تخلفات احتمالی استاندار کلید خورد. (پیش از این در رشته توییتی به بخشی از این گزارش پرداخته بودم)
اگرچه روابط عمومی این سازمان و دبیرخانه مناطق آزاد کشور تا کنون هیچ خبری از اتفاقات اخیر اروند بروز نداده اند اما نشانه ها بحدی هست که بتوان روی وضعیت امروز این سازمان اسم “قارشمیش” گذاشت. سکوت جالب و حیرت انگیز رسانه هایی که تمام اخبار (بخوانید اخبار مثبت) این سازمان را پوشش میدادند و امروز سوت زنان و دست در جیب و خیره به افق از کادر خارج میشوند هم توسط خواننده ی هوشمند رصد میشود. از پخش مستقیم تمام سمینارها و نشست ها تا رپورتاژ آگهی های پر زرق و برق تا کوچکترین پیام های مناسبتی تلگرامی و واتساپی (به انضام فاکتور آخر ماه) و امروز سکوت در برابر مهمترین خبر این این سازمان!
از “زاویه ای دیگر” و با عرض تاسف این نکته هم دور از چشم نماند که بخشی از منتقدین نه از روی حب علی که بخاطر بغض معاویه است که صدایشان درآمده. این حقیقتی اَسَف بار است که جاماندن از سفره ی غنایم و انتصابات، عده ای را ظاهرا وارد صف مردم کرده که هیچ بعید نیست اگر همین الان هم باج خور را بگیرند بسیار ساکت و پاورچین به خانه های گرم نرم خود برگردند و به ریش مردم مظلوم بخندند.
اگر نخواهیم از انصاف دورشویم و سهمی راهم برای خدمات سازمان درنظر بگیریم باید گفت که خیلی کمتر از چیزی ست که باید میبود. که اگر بیشتر بود امروز این نارضایتی شدید عمومی دیده نمیشد. قطعا میتوان بین آنچه که در شهر و برای منطقه هزینه شده ولو تخلف بود باشد برای مسامحه تمیز داد با آنچه که نفع و سودش بجای مردم منطقه به جیب دیگران(ولو قانونی) سُر خرده است.
سخن بسیار است و انتظارها محدود: انتظار است دستگاه های نظارتی ضمن شناسایی عاملانی از خود که تاکنون به هر دلیل سکوت کرده بودند و وضعیت صحیح و دقیق دیروز تا امروز را گزارش نکرده اند واکنش نشان دهند ، سپس به امورات این سازمان بدون هیچگونه ملاحظه ای دربرابر حق مردم بپردازند. انتظار است هر شخص یا سازمانی در هر جایگاهی آنچه را گرفته که حقش نبوده باز پس دهد. انتظار است مردم چهره ها ، جریان ها ، مدیران و رسانه های منفعت طلب و مسامحه کار در بزنگاه ها را بخوبی رصد کرده و بشناسند و با سلب اعتماد از آنها ، آنها را از گردونه ی جایگاه و اعتماد اجتماعی خارج کنند. انتظار است حالا که نظام در لایه های بالا به میران رسوخ ناکارآمدی ، رانت ، انحصار طلبی و تخلف در سازمان پی برده یک بار برای همیشه این روند را تعدیل و ورق را به سمت مردم برگرداند. انتظار است اگر این ضربه ی آخر باشد، آخرین ضربه را محکمتر بزنید.