مهرگان؛ جشن پیمان‌داری٬ دوستی٬ راستی و آزادی‌خواهی

اشکان زارعی

دهم مهر هرسال، روز مهر از ماه مهر و جشن مهرگان است، این جشن ریشه در آیین مهر دارد که در ایران باستان پیروان بسیاری داشته تا جایی که برخی از شاهان هخامنشی و اشکانی دلبسته آن بودند.

از جایگاه بلند مهرپرستی همین بس که با پدیداری زرتشت نه تنها از گستردگی و ارزش‌های آن کاسته نشد که اندیشه‌‌اش به آیین‌ها، باورها، گفتارها و رفتارهای دین بهی نیز راه پیدا کرد، چنان‌که مهر در اوستا، میترا خوانده شده و بزرگ‌ترین ایزادن است، هم‌چنین یکی از دلکش‌ترین بخش‌های این کتاب نیز “مهریشت ” نام‌ دارد.

واژه مهر به چم( معنی) فروغ، پیمان و مهربانی است و ایزد مهر خویشکاری (وظیفه) پاسداری از روشنایی، دوستی، پیمان، جنگاوری ودشمنی با دروغ‌گویان را دارد.

آیین مهر در روزگار باستان آن‌چنان فراگیر شد که مرزهای ایران را درنوردیده، تا روم پیش رفت به گونه‌ای که تا چهار سده پس از پیدایی دین ترسایی ( مسیحیت) مردم اروپا هم‌چنان هواخواه مهر بودند. از‌این رو کارسازی ( تاثیر) شگرف باورهای مهری را امروزه می‌توان در بسیاری رفتارها و آیین‌هایی هم‌چون جشن کریسمس، ورزش‌ زورخانه‌ای، منش جوانمردی، جشن شب‌چله و مهرگان آشکارا دید.

چرایی و پیدایی جشن مهرگان را باید در چند نگرش جستجو کرد. مهرگان از یک سو درجرگه‌ی جشن‌های ماهانه است که برپایه‌ی گاه‌شماری ایران باستان در پی برابری نام روز و نام ماه در شانزدهم مهر برگزار می‌‌شد و اینک برابر با سالنمای کنونی دهم برپا می‌گردد.

از سوی دیگر جشن مهرگان برآمده از دانش اخترشناسی ایرانیان است که خردمندانه جابه‌جایی موسم‌ها ( فصل‌ها) شناخته، در آغاز هریک جشنی را گرامی می‌داشتند.

همان گونه که نوروز را در پیشانی سال نو تراز ( اعتدال) بهاری نیکو می‌داشتند مهرگان را نیز در شروع پاییز و هنگامه‌ی کاشت فرآورده‌های کشاورزی ارج می‌گزاردند. زیرا این جشن‌ها با شیوه زندگی و پیشه‌ی مردم که همانا کشاورزی و دام‌داری بود پیوند بسیار داشت. ازاین‌رو مهرگان را باید جشن کشاورزان به شمار آورد‌.

یکی دیگر از شوند‌های (دلایل) برگزاری مهرگان، نماد‌شناسی آن است. در این روز تاریکی و روشنایی، سرما و گرما، شب و روز از تراز( تعادل) و یکسانی برخوردار بوده، برابری و دادگری به نمایش گزارده می‌شود. انسان ایرانی که همواره خواهان این ارزش‌ها و ویژگی‌های پسندیده است، این آرمان دیرین خود را در مهرگان ممارست کرده و جشن می‌گیرد.

مهرگان به مانند همه‌ی جشن‌های ایرانی بر بن‌مایه‌های استوره‌ای نیز استوار است. آ‌ن جا که در روز مهر از ماه مهر کاوه آهنگر بر جفا و زورگویی ضحاک ماردوش می‌خروشد. او رخت چرمین آهنگری خویش را به نشانه‌ی دادخواهی برافراشته در خیزشی که به همراهی فریدون راه می‌اندازد ضحاک را سرنگون کرده در کوه دماوند زندانی می‌کنند.

در‌ این‌باره ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم می‌نویسید: «اندرین روز آفریدون ظفر یافت بر بیوراسب جادو، آنک معروف است به ضحاک و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است همه جشنند، بر کردار آنچه از پس نوروز بود».

از این پس جنبش کاوه و جشن مهرگان در ادبیات پارسی نماد آزادی‌خواهی و ستم‌ستیزی گردیده، درفش او نیز با نام کاویان نشانه‌ی ایران به شمار می‌آید به گونه‌ای که در روزگار ساسانیان همواره درفش کاویانی به کار گرفته می‌شد.

مهرگان را باید سیاسی‌ترین جشن ایران نیز دانست، زیرا در چنین روزی داریوش بزرگ هخامنشی به پادشاهی رسیده، نخستین و بزرگ‌ترین سازمان اداری و فرمانروایی جهان را پایه‌گذاری می‌کند. هم‌چنین به گفته‌ی برخی از رخدادنگاران، بنیانگذاری شاهنشاهی ساسانیان به دست اردشیر پاپکان در روز جشن مهرگان انجام گرفته است.

جاحظ در کتاب تاج چگونگی برگزاری جشن مهرگان را این‌گونه می‌گوید: «ایرانیان، بامداد روز مهرگان، سفره و خوانچه‌‌‌ای را پهن کرده، آن را با آفریده‌های خداوندی مانند آب‌ آویشن، شیر، گلاب، آب انار، ترنج، سیب، گل همیشه بشکفته گل ویژه‌ی مهرماه، انگور سفید، انجیر، نان درون آجیل لرک، آش هفت غله وشاخه‌هایی از درختان سرو و مورت آراسته، روی آن سرمه‌دان، آینه و گاه ترازو به نماد برابری و دادگری
می‌گذاشتند».

آنان بدن خود را برای شگون و خجستگی چرب کرده با پوشیدن رخت ارغوانی یا سرخ رنگ به نماد سرخی خورشید در نیایشگاه‌ها و همایش‌گاه‌ها با سپاسگزاری از خداوند، به دست‌افشانی، پایکوبی پرداخته به یکدیگر مشک، عنبر و عود پیشکش می‌کردند.

در گذشته این جشن شش روز از شانزدهم تا بیست ویکم مهر به درازا می‌کشید. پنج‌ روز نخست را مهرگان کوچک و واپسین روز را مهرگان بزرگ یا رام‌روز می‌گفتند،
در مهرگان کوچک یا مهرگان همگانی ( عامه) پادشاهان بارعام داده، مردم را به آسانی در کاخ شاهی پذیرفته، به آنان رخت نو می‌دادند و البته نمایندگان و استانداران نیز از سراسر قلمرو ایران به دیدار پادشاه می‌آمدند.

نگاه ستایش‌آمیز ایرانی به مهرگان در فرهنگ و ادبیات پارسی نیز راه یافته است، چنان‌که بسیاری از چکامه‌سرایان مانند فردوسی، اسدی طوسی، دقیقی، ناصر خسرو، فرخی سیستانی، مسعود سعد سلمان، منوچهری و رودکی درباره این جشن چامه سروده‌اند.

خنیای( موسیقی) ایرانی نیز از مهرگان بهره‌ی فراوان برده است، به گفته‌ی خلف تبریزی در «برهان قاطع» و ابونصر فارابی در کتاب « موسیقی کبیر» یکی از نواهای ( الحان) خنیاگری ایرانی مهرگان نام داشته است. چنان‌که نظامی گنجوی در داستان آهنگین « خسرو وشیرین» بیست و یکمین نوا را مهرگان نامیده است. از این رو در هر روز جشن، نوا و نغمه‌‌ای ویژه مانند:« مهرگانی، مهرگان خردک و مهرگان بزرگ» نواخته می‌شد.

دیرینگی جشن مهرگان را باید از روزگار هخامنشیان بررسی نمود. رویدادنگاران یونانی و رومی از بزرگداشت جشن میتراکانا در این دوره یاد کرده و گوت‌اشمیت خاورشناس آلمانی از برگزاری این جشن برپایه گاه‌شمار اوستایی به دست شاهان هخامنشی سخن می‌گوید. به گفته هرتسفلد نیز پادشاهان هخامنشی و اشکانی کاخ‌هایی ویژه برای برپایی مهرگان ساخته بودند.

پس از اسلام نیز مهرگان جایگاه خود را از دست نداد و ایرانیان آن را هم‌چون نوروز بسیار گرامی‌ داشتند. چنان‌که رویدادنگاران از برگزاری باشکوه این جشن در سال ۴۲۸ مهی هنگام فرمانروایی مسعود غزنوی یاد کرده‌اند. اعراب نیز واژه مهرگان را در زبان خود پذیرفته، هر جشنی را «مهرجان» می‌خواندند.

مهرگان به مانند نوروز، تیرگان، سده و همه‌ی جشن‌های ایرانی، بازگو‌کننده جهان‌بینی و دانش ناب ایرانی و نمایشگر تلاش خستگی‌ناپذیر آنان برای ماندگاری این سرزمین اهورایی است.

جشن مهرگان، نیایش خداوند، سپاسمندی از دسترنج کشاورزان و ستایش مهربانی، دوستی، راستی کرداری و پیمان است.

در حالی که آمریکا با پیشینه‌ی دویست ساله تندیس( مجسمه) آزادی را جهانی می‌کند. نیاکان ما هزاران سال پیش با مهرگان و جنبش کاوه از آزادی، دادگری و ستم‌ستیزی سخن گفته‌اند.

مهرگان را به درستی بشناسیم و هرسال شکوهمند پاس بداریم تا ایرانی، ایرانی بماند و به شناسه ( هویت) ملی خود ببالد و بنازد.

نویسنده: اشکان زارعی پژوشگر تاریخ از اهواز

 یاری‌نامه:
 کتاب التفهیم ، ابوریحان بیرونی

گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان، هاشم رضی

جهان فروری، بهرام فره‌وشی

آیین‌ها و جشن‌های کهن در ایران امروز٬ محمود روح‌الامینی

اساطیر و فرهنگ ایران٬ رحیم عفیفی

آیین مهر، هاشم رضی