وقتی در خوزستان سوراخ دعا گم میشود!
احمدرضا رستمی
خورنا – طی هفته گذشته دو درگیری طایفهای در خوزستان به وقوع پیوست اولی در اهواز و در ظهر عاشورا و دیگری در دزفول و در عصر پنجشنبه؛ در حادثه اهواز راکبین موتور سیکلیت سوار، دو سرنشین نگون بخت یک خودروی پراید را بی رحمانه به رگبار بستند و در دزفول نیز اسلحههای شکاری طرفین نزاع سه زخمی را بر جای گذاشت.
قرن بیست و یکم است و عصر فضا و کوانتوم و بشر مدرن با سرعت خیره کنندهای قلههای علم و پیشرفت را یکی پس از دیگری فتح میکند ولی افسوس و صد افسوس که استانی مانند خوزستان همچنان در پیچ گذار از نوعی نظامات ایلاتی و عشایری در حال بکس باد است.
نظاماتی که با داشتن محصولاتی چون نزاعهای طایفهای حیدری نعمتی، تیراندازیهای شبانه و هفتتیر کشیهای خیابانی به طور آشکار به حق و حقوق شهروندی، اکثریت قریب به اتفاق ساکنین خوزستان تجاوز میکند.
به راستی چرا استانی مانند خوزستان که زمانی به عنوان دروازه مدرنیته به کشور شناخته میشد اینروزها در عقب گردی ناامید کننده به سمت و سوی دسته بندیهای قومی و کشمکشهای طایفهای سوق پیدا کرده است؟ آیا سوراخ دعا در خوزستان گم شده است؟
کاش نخبگان قومی خوزستان به جای نق زدنها، از کاه کوه سازیها و پراکندن تخم نفرت با انتشار یک فایل ویدیویی خاص در فضای مجازی! کمی در باب سلاح و اسلحه و درگیریهای مسلحانه طایفهای در استان نیز ورود میکردند و با فعالیتهای فرهنگی و ایجابی خود به نحو مثمر ثمری مکمل بازوی سلبی پلیس برای اصلاح چنین مشکل بزرگی در سطح استان خوزستان میشدند.
ولی افسوس که جز عدهای معدود از این جماعت محترم مابقی آنها در برخورد با چنین مسائلی همیشه روزه سکوت میگیرند و حتی در این باب زحمت یک نهیب خشک و خالی را نیز به خود نمیدهند؛ اینجاست که باید گفت فعالیت در چهارچوب ماتریسهای قومی به مثابه جادهای است یک طرفه که سالک و پوینده آن با خود پسندی تمام، تنها عیب دیگران را میبیند و احسان خویش.
هموطن خوزستانی! در پایان این سیاهه روی سخنم با توست؛ با تو که در دو گانگی قومیت گرایی و ارزشهای شهروندی مُرددی و هنوز نمیدانی کدامین راه را انتخاب کنی. ولی بدان اگر میخواهی چشماندازی روشن از رشد و پیشرفت را در استان خوزستان مشاهده کنی و دیگر با چشم حسرت و حسادت به پیشرفتهای روز افزون شهرهایی چون تهران، تبریز، شیراز و اصفهان ننگری، تنها راهش رهایی از قید و بندهای افراطی قومی و تبدیل شدن به شهروندان مدرن مطیع قانون است و گرنه همچنان باید صحنههای زشت زد و خوردهای طایفهای و هفتتیر کشیهای خیابانی را در زیر بارش گلولههای برگشتی ناشی از تیراندازیهای هوایی مشاهده کنی.
دوست عزیز « ﻣﻦ ﺁﻧﭽﻪ ﺷﺮﻁ ﺑﻼﻍ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﯽﮔﻮﯾﻢ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻩ ﺍﺯ ﺳﺨﻨﻢ ﭘﻨﺪ ﮔﯿﺮ ﻭ ﺧﻮﺍﻩ ﻣﻼﻝ»…والسلام
احمدرضا رستمی از اهواز شهریور ۹۹