مَگِرنات محوطه ای با معماری ساسانی
علی درویشی پژوهشگر تاریخ در مقالهای اختصاصی برای خورنا به مناسبت ۱۳ تیرماه روز ثبت محوطه باستانی شوش نوشت: شوش در ادوار مختلف تاریخی همیشه از دو برگ برنده اصلی و مهم بهره گرفته است ، موقعیت و مقامی که در بازرگانی بین النهرین از آن برخوردار بوده و موقعیتی که در مرکز یک منطقه کشاورزی در حال گسترش و توسعه داشته است ، با این دو برگ برنده ، شوش مرکز پادشاهان نیرومندی بوده که از آنجا بر بخش های گسترده ای از دنیای بزرگ باستان حکومت و سرنوشت ملتهای گوناگونی را تعیین می کرده است . اهمیت شوش در جهان باستان به درجه ای بوده که استرابو آن را با شهر بابل مقایسه کرده است. شوش یکی از استثنایی ترین شهرهای باستانی بشمار میرود که از آغاز پایه گذاری تا سده های نخستین اسلامی و قطع استقرار موقتی تا کنون رشته زندگی و حیات در آن خشکیده نشد و همواره این شهر برای مردم در درازنای تاریخ شناخته شده بوده است .
شوش در دوره ایلام
از دیدگاه جغرافیایی می توان گفت : قسمت اصلی سرزمین ایلام ، دشت شوش یا شوشان بود ، اما حدود ایلام بسیار گسترده تر از این دشت بوده است . دشت شوش ادامه دشت های شرقی میان رودان است که یک بخش بیابانی و باتلاقی آنها را از یکدیگر جدا می کند . دشت کوچک دهلران در فاصله ۱۰۰ کیلومتری دشت شوش و زیر کوهپایه های زاگرس به دلیل باران زیاد و کافی ، دشتی حاصلخیز با نهرهای پر آب است و به همین علت بوده که انسان پیش از تاریخ ، پیش از شوش در آنجا مستقر شده بوده است . تاریخ استقرار و گرد آمدن جمعیت و تشکیل جوامع روستایی در دشت شوشان به هزاره هشتم پیش از میلاد می رسد ، اما تولد شوش را می توان اواخر هزاره پنجم پیش از میلاد دانست و بنا به گفته اومستد : موطن اصلی ایلامی ها کوه های زاگرس بوده است.
وجود رودخانه های پر آب و جلگه ای بودن شوش شاهد این حقیقت است که انبارهای بزرگ و محصولات زراعی در این منطقه وجود داشته است و میتوان نتیجه گرفت که شوش یکی از مراکز مهم محصول غله بوده است . و استرابو در کتاب جغرافیایی خود از کشت برنج در شوش نیز نام میبرد .
علاقه وافر شوشی ها به حجاری حکایت از درجه فعالیت مردمی آزاد ، آگاه و مغرور در خلق تمدنی واقعی می باشد که با شهرهای یونان قابل مقایسه است.
آشوربانی پال در سال ۶۴۷ پیش از میلاد به حکومت ایلامی ها حمله و در نهایت پیروز این نبرد خونین می شود و برای این ادعا اقدام به ثبت پیروزی خود بر الواح گلی می کند و اینچنین با غرور می گوید : « تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم ، و در مدت یک ماه و یک روز کشور ایلام را با همه پهنای آن ، جاروب کردم . من این کشور را از چارپایان و گوسپندان ، و نیز از نغمه های موسیقی بی بهره ساختم و به درندگان ، ماران ، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند . »
شوش در دوره هخامنشیان
شوش از زمان تصرف هخامنشیان دست نخورده مانده و فرهنگ ایلامی خود را حفظ کرده بود و تا زمان داریوش بزرگ به گواهی کشفیات باستان شناسی، هیچگونه اثری از فرهنگ تازه هخامنشی در آن دیده نشده بود . با آغاز پادشاهی داریوش بزرگ تغییرات عمده ای در شهر پدید آمد . استرابون – ۶۴ یا ۶۳ پیش از میلاد – دلیل انتخاب شوش از سوی داریوش را اینچنین عنوان می کند :
پس از آنکه کوروش و پارس ها بر مادها سیادت یافتند متوجه شدند که زیستگاه خود آنان ، پارس، در انتهای شاهنشاهی قرار دارد و شوش به بابل و دیگر قبیله ها نزدیک تر است . پس پایتخت شاهنشاهی خود را به شوش منتقل ساختند .
شناخت ما از دوره هخامنشی شوش به دلیل محدود بودن فعالیتهای باستان شناسی اندک است ، گرچه کاخ هخامنشی و روش دفاعی شهر شاهی می تواند تصور و تجسمی از موقعیت عمومی و جمعیت آن بدست دهد ، ولی ما تقریبا از سازمان و تشکیلات درونی و از معماری خانگی و بومی و نحوه فعالیت ها و راه و روش زندگی ساکنان آن بی خبریم. شهر شوش یکی از مهمترین پایتخت های هخامنشیان به شمار می آمد و سهم مهمی در سیاست و بازرگانی و عمده شرق به عهده داشته است .
شوش در دوره سلوکیان
داده های باستان شناسی به ما نشان می دهد که از دوره پس از هخامنشی ( ۳۳۰تا ۲۸۰ ق م ) و دوره سلوکی ( ۲۸۰ تا ۱۵۰ ق م) از یک سو ، برخی از محله های شهر ساخته و یا بازسازی گردیده است و از سوی دیگر ، کاخ های هخامنشی بدون تغییری در آنها بار دیگر مورد سکونت قرار گرفته اند .
متون قدیم ، نبشته ها و تا اندازه ای سکه ها نشان می دهد که یونانی ها ، به صورت گروه اجتماعی – فرهنگی و قومی در شوش حضور داشته و تشکیلات سازمان اداری آنها دارای یک واقعیت بوده است . علاوه بر انگیزه های سیاسی که سلوکیان را وادار به حفظ و نگهداری پایتخت قدیمی هخامنشیان کرده است می توان به انگیزه های اقتصادی آن نیز پی برد و بنابر نمونه متعلق به شهرهای دیگر یونانی ، شوش به یقین دارای یک ساخلو و پادگان بوده و در آن زمان شهری یونانی با تمامی تشکیلاتی که از آن انتظار میرود به شمار می رفته است .
شوش در دوره اشکانیان
پس از سقوط سلوکیان و قدرت گیری اشک اول و در پی آن تاسیس سلسله اشکانیان ، شوش همچنان دارای قدرت بود به خصوص از آنجا که حکومت اشکانیان بر ملوک الطوایفی استوار بود ، بنابراین ترکیب دوگانه هلنی – بومی خود را حفظ کرد و تا مدت ها در مکاتبات اداری با نام یونانی سلوکی آن ، یعنی سلوکیه ، کنار رود خوانده شد . به طوری که در این زمان شوش از هر زمان دیگری قدرتمندتر و دارای استقلال نسبی بیشتری بود.
دراین دوره ، تا پایان قرن اول میلادی ، شوش در بالاترین دوره از نظر بسط و گسترش شهر به شمار می رود ، اما در طول این دوره تغییر و دگرگونی مهم در اقتصاد به عمل می آید . بازرگانی شوش رو به تنزل میرود ، در حالی که خرسن قدرت اقتصادی را به دست میگیرد و در شرق شوش ، قلمرو الیمایی برپا میگردد و رسیدگی و نظارت سیاسی شوش را در نیمه قرن اول میلادی به دست میگیرد . این زوال و انحطاط که در آن زمان به کندی و آرامی در شوش آغاز می گردد ، مصادف است با عمران و آبادی و کثرت جمعیت شوشان که به منتهی درجه خود می رسد . شهر شوش نقش بازرگانی خود را به نفع شهرهای دیگر از دست می هد .
شوش در دوره ساسانیان
در دوره ساسانیان ، شهر شوش به عنوان یکی از شهرهای مهم جنوب غرب ایران در قلمرو این شاهنشاهی بود . در جنگ های ساسانی و اردوان پنجم آخرین شاهنشاه اشکانی ، شوش لطمات فراوانی را متحمل شد ولی پس از اردشیر، شاپور اول جانشین او به ترمیم خرابی ها و ویرانی های این شهر پرداخت و رونق گذشته را به شوش بازگرداند . اما نابودی شهر بدست شاپور دوم در نیمه قرن چهارم برای فرونشاندن یک شورش موجب می گردد که این شهر آرام آرام رو به خاموشی، زوال و ترک و رها شدن بیاورد . شوش دوره ساسانیان در حال گذران سیر قهقرایی خود بوده چنانچه از نظر کمیت ساختمان ها رو به کاهش رفته و فنون و صنایع دچار فقر می گردند . وسایل و اشیا از نظر کمیت کاملا از اشیای متعلق به دوره اشکانی کمتر هستند.
در این هنگام شهری تازه تاسیس به دست پادشاهان ساسانی جایگزین آن می گردد . آنها نه تنها به امر کشاورزی رونق و توسعه بخشیده اند ، بلکه زمینه را برای برپاساختن و تاسیس گارگاههایی به ویژه کارگاههای پارچه بافی در شهرهای دیگری که از بافت شهری بهتر و جمعیتی متعادل و مناسبتر برخوردار بودند فراهم ساختند.
شوش در دوره اسلامی
پس از فتح شوش توسط مسلمانان در سده نخستین هجری قمری رونق و شکوه خود را برای مدتی کوتاه از دست می دهد و دیری نمی گذرد باردیگر به دوران رونق و شکوفایی خود میرسد چنانکه شهری آباد و ولایتی بوده که چندین شهر از توابع آن بوجود آمده است که بداشتن ابریشم خام و نارنج و نیشکر فراوان شهرت پیدا میکند و این ترقی و شکوه خود را مدیون تجارت با خاور دور می دانستند . افول و انحطاط شوش در سده نخستین هجری قمری منجر گردید که در اطراف هسته اصلی کهن شهر باستانی شوش ، شهرهایی شکل گیرد که وامدار مشهوریت شوش در دنیا بودند ؛ از معروفترین این شهرها ، شهری بنام بَصُنّی میباشد .
تصویر نقشهای قدیمی از خوزستان در دوره اسلامی
با نگاهی به نقشه های قدیمی و نوشته های جغرافی نویسان و سفرنامه نویسان موقعیت جغرافیایی شهر قدیمی بَصُنّی را در روستای مگرنات می توان جستجو کرد . روستایی با بافت تاریخی که شوربختانه به دلیل عدم آگاهی اهالی روستا منجر به تخریب زیباترین اثر دوره ایرانی اسلامی در شوش گردید ، عدم مسولیت پذیری میراث فرهنگی استان خوزستان و شهرستان شوش به این تخریب سرعت بخشید. بُصَنّی در فاصله کمتر از یک منزل راه ( حدود ۲۴ کیلومتر ) در جنوب شوش بر کنار رود کرخه بود که شوربختانه امروزه در نقشه های جغرافیایی اثری از آن نمی بینیم .
در بَصُنّی « سُتُوری » پرورش می دادند که در تمام عالم اسلام رواج داشت ، و ستورهایی راکه در سایر قریه ها تهیه می کردند ، به اسم بَصُنّی می خواندند . معرفی این شهر کهن در کتاب حدود العالم این چنین آمده است ؛ [ بَصُنّی – شهریست خرم و باخواسته و پرده های نیکو کی به همه جهان به برند ازنجا خیزد ].
در واقع شهر بَصُنّی / بَصُنّا مرکز بزرگی برای امور تجارتی بود که در آنجا پرده هایی که روی آنها نوشته شده بود « کار بَصُنّا » به اکناف جهان فرستاده می شد و نیز فرش های نمدی به عمل می آوردند و پشم ریسی آنجا نیز شهرت داشت . هنر بافت فرش های نمدی و پشم ریسی که ریشه در ایران باستان دارد را امروزه در میان دزفولیها و بختیاری ها میتوان مشاهده کرد.
در شهر تاریخی بَصُنّی که روزگاری فخر شهرهای زمانه خود بود شوربختانه پس از قرن پنجم تا نیمه ششم هجری مرحله انحطاط این کهن دیار شروع شد و از آن پس رو به خرابی و ویرانی نهاد . در واقع به مانند بیماری شد که به یکباره به کما میرود و از آن پس، دیگر شوش و شهر بَصُنّی شکل شهری خود را از دست دادند . امروزه این شهر در زیر خروارها خاک مدفون گشته است که شاید مسولین ذی ربط همت کنند و با کاوشهای علمی باستان شناسی حرف های ناگفته اش را از دل خاک بیرون بیاورند.
معماری
بنایی که تا دیروز از فاصله نسبتا زیاد از جاده ترانزیتی اندیمشک – اهواز مشخص بود شوربختانه امروز به تلی از خاک تبدیل گردیده است . این بنا که بنظر می رسد آرامگاهی با معماری کاملا ساسانی بوده است ، بر اساس شواهد موجود مثل شکل و فرم و سبک گنبدها و بناها احتمالا متعلق به دوران سلجوقیان می باشد.
این آرامگاه برای مردم و طوایف شوش مورد احترام بوده و معتقد به این بوده اند که در این آرامگاه شخصی بنام سید محمد دفن شده است و به همین سبب زیارت این آرامگاه را واجب دانسته و در این مکان حنا بسته و به آن تبرک می جستند . این نوع باور مذهبی یادآور حکایت بارگاه کوروش بزرگ میباشد که پس از فتح ایران توسط مسلمانان به مادر سلیمان مشهور گردید و یا بارگاه یعقوب لیث صفاری که به شاه ابوالقاسم مشهور بود . شوربختانه بارها این محوطه تاریخی به طمع یافتن گنج حفاری گردید و این حفاری ها تا به امروز نیز ادامه داشته است .
در روستای مگرنات که معانی متفاوتی برای آن منظور کرده اند ازجمله ( دوشاخ ، دو برآمدگی ، دو فرشته ….) آرامگاهی زیبا با گنبدی از نوع گنبدهای نار ( پیازی شکل ) و گنبد رُک دیده می شد که معمار آن تمام اسلوب و به اصطلاح چهارچوب ساخت گنبدهای نیم دایره ایرانی را رعایت و پیاده کرده است.
تصویر چهارتاقی که برگرفته از معماری دوره ساسانی
روی کار آمدن خلفای عباسی از نظر سیاسی در عالم اسلامی اهمیت فوق العاده داشت . خلفای بنی عباس بدست ایرانیان برجایگاه خلافت مستقر گشتند و تعداد زیادی از مشاوران و کارگزاران دولت آنها ایرانی بودند . از نظر هنری نیز تغییر خلافت اثر شدید در ساختمان های جدید داشت. بناهای عهد بنی امیه تحت نفوذ سبک بیزانس قرار گرفته بود . ابنیه عهد بنی عباس از حیث تکنیک ، مصالح و تزیینات کاملا ایرانی بود و به این دلیل تمامی آرامگاه هایی که در ایران ساخته شده است از حیث طرح از چهارطاقی های اشکانیان و ساسانیان الهام گرفته اند ، و معماری آرامگاه کهن مگرنات نیز از این قائده مستثنی نیست.
در زمان ساسانیان عنصر مهم ساختمان های کشور یک بنای گنبددار بر روی چهار پایه سنگی یا آجری بود که بوسیله چهار قوس بیضی شکل بهم متصل می گردید . این نوع ساختمان را در ایران چهارطاقی می نامیدند. در ابنیه غیر مذهبی چهار طاقی، قسمت مهم کاخ ساسانی را می پوشانیدند و نمونه هائی از آن اکنون در کاخ اردشیر در فیروز آباد دیده می شود . در ابنیه مذهبی چهار طاقی قسمت اصلی بنا را تشکیل می داد و بمنزله محراب در ابنیه مذهبی اسلام بود و گاهی مجزا از قسمت های دیگر بنا در میان حیاط معبد قرار می گرفت.
در این دوره آجر به مقدار زیاد در ساختن جرز و پلکان و طاق و گنبد به کار برده می شد ، و هلال درگاه و طاقنما و طاق گهواره ای و گنبد و ایوان اشکانی و ساسانی اساس استخوان بندی معماری را تشکیل می داده است . در واقع ایران از همان نخستین قرون هجری میراث هنری مستقلی به جهان اسلام عرضه کرد.
شیوه ساختن طاقهای سکنج دار و گنبدهای ضربی آجری ، و نیز به کارگیری کاشی های رنگارنگ برای تزیین رویه های بنا شیوه ایرانی بود و می توان پدیده اصلی معماری ایران را در قرون نخستین را مسجد ایرانی سنتی نامید .
منابع
۱- حدود العالم من المشرق الی المغرب ، ترجمه منوچهر ستوده ،
۲- جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی ، گی لسترنج ، ترجمه محمود عرفان
۳- سفرنامه ابن حوقل ، ابوالقاسم محمد بن حوقل ، جعفر شعار
۴- جغرافیای تاریخی شهرها ، عبدالحسین نهیچیری
۵- تاریخ سفال و کاشی در ایران ، دکتر میر محمد عباسیان
۶- جستاری در چیستی هنر اسلامی- مجموعه مقالات ، به اهتمام هادی ربیعی
۷- شوش و جنوب غربی ایران تاریخ و باستان شناسی ، زیر نظر ژان پرو و ژنو ییودلفوس ، هایده اقبال
۸- تذکره جغرافیایی تاریخی ایران ، ر. بارتولد ، حمزه سردادور
۹- سلسله های متقارن در ایران ، اشپولر بازورث – دوبروین – لمبتن -… ، دکتر یعقوب آزند
۱۰- ایران ، کلده و شوش ، مادام ژان دیولافوآ ، علی محمد فره وشی
۱۱- تاریخ عمومی هنرهای مصور ، علینقی وزیری
۱۲- خلاصه تاریخ هنر ، پرویز مرزبان
۱۳- تاریخ ایران کمبریج – از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان ، جی . آ . بویل ، حسن انوشه ، جلد ۵
۱۴- تاریخ ایلام ، پیر آمیه ، شیرین بیانی
۱۵- داریوش و ایرانیان ، والتر هینتس ، پرویز رجبی
۱۶- تمدن هخامنشی ، علی سامی ، جلد ۲
۱۷- جغرافیای استرابو – سرزمین های زیر فرمان هخامنشیان ، همایون صنعتی زاده
با سپاس از استاد ارجمندم سرور فرهاد چگنی که در این مقاله مرا راهنمایی نمودند.