سلطنت پهلوی اول ،اقدامات نو گرایانه ،سیاست خارجی پهلوی اول، الف روسیه، بخش دوم
عطاالله آموزیان | دکتری تاریخ معاصر، پژوهشگر
در نوشتار هفته پیش به چگونگی تشکیل مجلس موسسان در آذرماه ۱۳۰۴ش وتفویض امر سلطنت به سردار سپه واغاز اقدامات نو گرایانه وی در بستری از اتحاد نیروهای تحول خواه ورضایت ضمنی جامعه انروز ایران اشاراتی شد، در این نوشتار به بخشی دیگر از اهم اقدامات نوگرایانه وی اشاره وپس از آن به روابط خارجی دولت پهلوی اول با همسایه شمالی پرداخته خواهد شد،
در اردی بهشت ۱۳۰۴ش قانون ثبت اسناد واملاک تصویب شد، این قانون نیز باکار علمای دینی ارتباط زیادی داشت، چرا که تهیه اسناد ملکی ونقل وانتقال وتقسیم ارث وامثال آن از اموری بود که از قرنها قبل در اختیار علما وبکلی براساس فقه اسلامی انجام میشد، با تاسیس دفترخانه های رسمی ودادن امتیازات این دفاتر به علما هم رفرم مورد نظر انجام شد وهم علما به کار خویش ادامه دادند،
از مهمترین رفرمهای انجام شده قانون اصلاح دادگستری وتشکیل دادگاههای جدید در سال ۱۳۰۵ش بود، اگر چه در زمان قاجاریه چندین بار برای محدود کردن حوزه محاکم شرع تلاشهایی صورت گرفت اما با عدم موفقیت روبرو شد، ولی این بار چون قوانین جدید ونقش بی نظیروتلاشهای “علی اکبر داور” در تطبیق قوانین جدید با شریعت اسلام انجام شد واز مجتهدین صاحب صلاحیت ومطلع به امر قضا وآشنا با اصول فقه استفاده گردید،
از دیگر برنامه های رفرم متحد الشکل کردن لباس ایرانیان بود وملزم کردن مردم به تغییر لباس براساس قانون مصوب مجلس در سال ۱۳۰۷ش،
ممنوع نمودن قمه زنی در مراسم عزاداری که در دوره قاجارها بسیار متداول بود، این امور نیز با صلاحدید علما انجام شد،
تعطیل نمودن خزینه در حمامهای عمومی به منظور جلوگیری از شیوع انواع واقسام بیماریها بدلیل عدم رعایت مسائل بهداشتی،نیز انجام شد،
مهمترین مسئله رفرماسیون، لغو کاپیتولاسیون در سال ۱۳۰۷ش یعنی لغو مصونیت قضایی اتباع بیگانه وسرانجام تشکیل بانک سپه وبدنبال ان تشکیل بانک ملی نیز که از آمال مشروطه خواهان بود به منصه ظهور رسید، (۱)
باید متذکر شد این اقدامات بطور کلی وسایر رفرمهای انجام شده که از حوصله این نوشتار خارج است، ریشه در گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی اول داشت، گفتمانی که مجموعه ای از عناصر مختلف از جمله نظریه شاهی ایرانی، پاتریمونیالیسم یا پدر سالاری سنتی، وگفتمان توسعه ونوسازی به شیوه مدرنیسم غربی، نظم وقانون گرایی بود، این گفتمان بر اقتدارگرایی، اصلاحات از بالا، عقلانیت جدید، وناسیونالیسم ایرانی، مرکزیت سیاسی، وتوسعه صنعتی تاکید داشت، (۲)
این موارد ریشه در اگاهی وتوجه نوین به تاریخ ایران وبازخوانی مجدد ان بخصوص خوانش جدید تاریخ ایران باستان داشت (۳)
در باب تحولات آموزش وپرورش در این دوران باید گفت براساس آمارها، آموزش وپرورش نوین ایران گامهای بلندی در این دوران برداشت، از سال ۱۳۰۱ش طی دوسال تعداد مدارس از ۶۱۲ به ۱۹۴۳ باب رسید، ودر سال ۱۳۱۵ش به ۴۹۳۹، ودر ۱۳۱۶ش با جهشی بلند به ۸۲۸۱، باب رسید، تعداد کل دانش آموزان از سال ۱۳۰۱ ش تا ۱۳۰۳ ۵۵۱۳۱نفر به ۹۶۳۶۷ بالا رفت، وتا سال ۱۳۱۵ به ۲۵۸۲۷۵ نفر بالغ شد، ودر سال ۱۳۱۷ش معادل ۴۵۷۲۳۶ بود، در کل ایران، تعداد دیپلمه ها دوره متوسطه ۹ نفر در سال ۱۳۰۰ به ۳۰۰ نفر درسال ۱۳۱۱ش رسید و۱۰۰ نفر ازآنان برای ادامه تحصیلات عالیه به خارج اعزام شدند، (۴)
سیاست خارجی ایران در عصر پهلوی اول، شوروی سابق،”
پیدایش اتحاد شوروی سابق به منزله نخستین کشور سوسیالیستی جهان بارزترین نتیجه جنگ جهانی اول بود ودولت شوروی بعنوان حکومت کارگری نه فقط زحمتکشان جهان را به برقراری حکومت سو سیالیستی، ترغیب وتشویق میکرد بلکه سعی مینمود در افکار عمومی دنیا خود را مخالف طرحهای استعماری وامپریالیستی نشان داده و موجبات ناراحتی آنان را فراهم کند،
در بررسی روابط سیاسی ودیپلماتیک میان ایران وشوروی بعد از کودتای ۱۲۹۹ش سه دوره مشخص میتوان برشمرد،
الف- مرحله اول دوره آرامش قبل از طوفان، که روسها دراین دوره سعی میکردند تا روابط با ایران براساس هم جواری ادامه پیدا کند،
ب- مرحله دوم از اون ۱۹۱۹ تا فوریه ۱۹۲۱ دوره ای آشفته ومتلاطم وباجنگ روانی وتبلیغاتی سعی در اشاعه تفکر بلشویسم را داشتند،
ج-مرحله سوم از فوریه ۱۹۲۱ وعقد قراداد مودت دوستی ایران وشوروی سابق بود، که این روابط در مسیری معقول ومنطقی با دولت نوبنیاد شوروی پیش میرفت، (۵)
کودتای ۱۲۹۹ش وظهور وپیدایش تحولات سیاسی دولت نوبنیاد شوروی را برآن داشت که این روابط را ازنو تعریف کند، شخصیت نطامی رضاخان وترقی سریع وی به بالاترین مرتبه ساختار قدرت، خصوصا اینکه خاستگاه وی هم ازبریگارد قزاق بود باعث شد که در اوایل قدرت گرفتن خویش با روسیه کمونیستی رابطه خوبی برقرار نماید (۶)
با عنایت به این مولفه بود که درسال ۱۳۰۳س/ ۱۹۲۴م، در مسکو کنگره ای مرکب از شرق شناسان اتحاد شوروی وبعضی از اعضای برجسته بین الملل سوم وحزب کمونیست شوروی، وگروهی از ایرانیان تشکیل شد، ودر یکی از این جلسات رصاخان را مردی مترقی که میخواهد ایران را بسوی ترقی سوق دهد قلمداد نمودند (۷)
در نوشتار آینده به بررسی روابط خارجی دولت پهلوی اول با روسیه وپس ازآن با بریتانیا پرداخته خواهد شد،
کتابشناسی :
۱-نیازمند، سید رضا، شیعه چه میگوید، وچه میخواهد، تهران، نشر قلم، ۱۳۸۳،صص،۳۹۸-۳۹۳
۲-بشیریه حسین، دیباچه ای بر جامعه شناسی ایران، تهران، نشر نگاه معاصر، چ اول، ۱۳۸۱،ص ۶۶
۳-کاتوزیان، محمدعلی همایون، دولت وسیاست وجامعه در ایران، انقراض قاجار، واستقرار پهلوی، ت، حسن افشار، تهران، نشر مرکز، چ اول ۱۳۷۹ش، ص ۴۳۲
۴-کرونین،خانم استفان، رضاشاه وشکل گیری ایران نوین، ت، مرتضی ثاقب فر، تهران، نشر جامی، چ اول ۱۳۸۳، صص ۲۱۱-۲۱۰
۵- ذوقی، ایرج، تاریخ روابط سیاسی ایران وقدرت های بزرگ، ۱۹۲۵-۱۹۰۰، ج ۱،تهران، نشر پازنگ، چ اول، ۱۳۶۸ش، ص ۳۹۱
۶-فردوست، حسین، ظهور وسقوط سلطنت پهلوی، ج ۱، تهران، نشر اطلاعات، چ ۵، پاییز ۱۳۷۱ش، ص ۸۵
۷-افتخاری،یوسف، خاطرات دوران سپری شده، ۱۳۲۳-۱۲۹۹ش، به کوشش کاوه بیات، تهران، نشر فردوس، چ اول، ۱۳۷۰ش، ص ۲۴،