بحران مدیریتی بلای جان خائیز/ قوه قضائیه ورود کند
به قلم: داود خاضعی نسب
خائیز و منابع طبیعی اش میراثی گران بها از پیشنیان و سرمایه ای برای ایندگان ما ،امروز در عصر آلودگی های محیط زیستی و واگرایی های اجتماعی علاوه بر تعادل و پایداری بخشی به اکوسیستم به عنوان جزیی از هویت فرهنگی و اجتماعی مردمان منطقه همواره فرصتی ارزشمند برای نشاط و تعالی و حتی بهره وری مناسب اقتصادی در سایه صنعت اکوتوریسم برای جامعه بوده است.
اکوسیستم خاییز که با گونه های گیاهی چند صد ساله و حیات وحش کم نظیرش پناهی برای مردمان رنجور از خستگی ها و روزمرگی های زندگی شهری بوده است.
حال گرفتار در آتشی کم سابقه ، متحمل آسیب فراوانی از جمله از بین رفتن پوشش های گیاهی همچون نابودی هزاران اصله درخت بلوط شده است درختان بلوطی که که حداقل عمری چهل ساله برای به ثمر رسیدن آن ها نیاز است.
سالیانه صدها آتش سوزی در مناطق مختلف ایران به خصوص در جنگل ها و مراتع رخ می دهد به گونه ای که در میان حدود ۲۵ کشور غرب آسیا و شمال آفریقا از نظر تخریب جنگل بر اثر آتش سوزی ایران رتبه چهارم را دارد. زاگرس و خائیز آن نیز سالهای زیادی است که به صورت گسترده و یا محدود طعمه این آتش سوزی ها می شوند.
آتش سوزی هایی که به عنوان بحرانی اکولوژیکی با تغییرات ساختاری محیط زیستی همچون تغییر و کاهش پوشش و تنوع گیاهی ، افزایش آلودگی هوا و افزایش بیابان زایی و همچنین کاهش تعداد و تنوع گونه های جانوری از طریق تغییر در زیستگاه حیات وحش آن ها باعث تهدیدات اقتصادی و اجتماعی فراوانی برای بشریت خواهند شد.
عمده آتش سوزی های خائیز و سایر نقاط زاگرس در اواخر فصل بهار و فصل تابستان و در مناطق شیبدار صورت می گیرد و اصلی ترین دلیل بروز این آتش سوزی ها در خائیز بارش های فراوان به ویژه در اواخر زمستان و اوایل فصل بهار بوده که باعث رشد و افزایش تراکم علف ها و گیاهان قابل اشتعال در جنگل ها و مناطق کوهستانی می شوند و همچنین افزایش دما و وزش بادهای گرم را می توان اصلی ترین دلیل شعله ور شدن این آتش سوزی ها دانست.
درگیری های قومی و سوزاندن عامدانه زمین های کشاورزی و باغات توسط کشاورزان برای بهره برداری بیشتر از این منابع نیز از دلایل دیگر بروز این بحران در سال های اخیر به شمار می روند.
بحرانی که امروز شاهدیم مدیریت و کنترل آن خود به بحران جدی تری از بحران آتش سوزی تبدیل شده است.
مدیریت بحرانی که هنرنمایی و توان عمده خود را بایستی پیش از وقوع بحران با استفاده از تجربیات رخداد های مشابه در گذشته و به کار گیری علم روز دنیا برای شناسایی و پیش بینی مناطق مستعد آتش سوزی در جهت جلوگیری از وقوع این آتش سوزی ها یا به حداقل رساندن آسیب های ناشی از آن به کار گیرد اما امروز منفعلانه یا نظاره گر آتش سوزی بوده و یا در زمانی که هزاران هکتار جنگل در آتش سوزی از بین می رود با دستپاچگی و ناهماهنگی به فکر نامه نگاری و رایزنی برای حضور بالگرد آبپاش در منطقه افتاده اند.
با این وجود همواره نقش اصلی در مهار این آتش سوزی ها بر عهده مردم محلی و سمن ها بدون امکانات و تجهیزات اولیه همچون لباس های ایمنی و ضد آتش بوده است که صرفا با استفاده از امکانات سنتی همچون بیل و شاخه و برگ های درختان بدون اینکه از قبل آموزش های لازم در رابطه با مهار آتش سوزی های گسترده جنگلی را دیده باشند با به خطر انداختن جان و سلامتی خود به میان حجم گسترده ای از آتش می روند.تا شاید از میزان خسارت وارده کاسته شود.
َضعف در مدیریت بحران آتش سوزی جنگل ها سبب شده است تا سالانه به طور میانگین ۱۵ هزار هکتار از جنگل های کشور دچار آتش سوزی شده و خسارتی چند ده میلیارد تومانی برای کشور بر جا بگذارد در صورتی که مدیران مسئول می توانستند با استفاده از نقشه های ماهواره ای و روش های مدلسازی و پیش بینی خطر وقوع اتش سوزی در جنگل های کشور ،افزایش تعداد پایگاه های اطفای حریق در مناطق جنگلی و تجهیز این پایگاه ها به امکانات تخصصی و همچنین بالگرد های مجهز به آبپاش و افزایش تعداد نیروهای انسانی متخصص و حفاظتی منابع طبیعی به شکل موثرتری از جنگل ها به عنوان سرمایه ملی کشور صیانت و از این خسارت جبران ناپذیر جلوگیری کنند.
حال انتظار می رود با توجه به مکدر شدن افکار عمومی ،از سوی قوه قضائیه اقدام عاجلی برای مجازات مسئولین و افراد خاطی در رابطه با وضعیت پیش آمده صورت گیرد تا شاید شاهد تسکینی بر درد مردم و مقدمه ای برای جدیت بیشتر مسئولین در حراست از جنگل ها در آینده باشیم.