تمام خوزستان غیزانیه است
هوشنگ نوبخت
خورنا – این روزها تنها خبری که در خوزستان از بحث کرونا ، پیشی گرفته است خبر بی آبی و تشنگی مردم غیزانیه است.
مشکلی که آنقدر حاد شد که مردم این منطقه انتحاری عمل کردند و جاده ها را بستند شاید صاحب ی پیدا شود و پس از همراهی رسانه های متعهد، ظاهرا نیم نگاهی جدی به این منطقه شده است.
ما خوزستانی ها به واسطه خصلت هایی که داریم، خیلی بلد نیستیم بصورت مدنی یا به قول امروزی ها، سیاسی وار و زیرکانه خواسته ها و مطالبات مان را بیان کنیم.
معمولا یا سکوت سکوت می کنیم و یا فریاد می زنیم که هر دو به طور میانگین خیلی جالب و جوابگو نیستند.
به جرات می گویم شیوه مطالبه گری مردم دزفول بهترین و پخته ترین روش مطالبه گری برای رسیدن به حداقل مطالبات است و امید می رود که دیگر اقشار و اقوام هم از این شیوه که بسیار نزدیک به مطالبه گری اصفهانی هاست، بهره ببرند.
از مقدمه و غیزانیه بگذرم و اشاره کنم به مدیران کلان استان و مدیریت بحران که باید با جلسه و بررسی و دور اندیشی از این دست مشکلات و بحران ها را شناسایی و از طغیان آن ها جلوگیری کنند.
شهر جزیره ای لالی به شدت تشنه است و تنها منطقه شبه جزیره ایران است که هم مردمش تشنه اند و هم یک وجب زمین کشاورزی آبی ندارد.
مسجدسلیمان که فاجعه بار تر است، نه آب استانداردی دارد و نه فاضلابی.
شوشتر به شدت با مشکل مناطق و محلات فرسوده و خیابان های کم عرض و ضعف مدیریت در اداره شرکت های کلان مواجه و روبروست.
شادگان و سوسنگرد از نداشتن امکانات رفاهی و فرهنگی اولیه و مناسب برای نسل جوان در عذابند و بیکاری باعث خروج همه جوانان این مناطق شده است.
ایذه به عنوان یک شهر تفریحی و گردشگر پذیر و البته تاریخی فاقد ابتدایی ترین زیرساخت ها در این زمینه هاست.
خرمشهر فقط برای پاسداشت سوم خرداد مورد توجه و عنایت رسانه ای است و بعد از آن به حال خود رها می شود تا سوم خردادی دیگر.
و اهواز تلفیقی از همه این مشکلات و معضلات و البته زمان و حوصله اجازه نمی دهد که به مشکلات دیگر شهرها ی خوزستان اشاره کنم.
اگر بگوییم کار نشده است، بی انصافی است. اگر ننویسیم که خدمات شایسته ای در این مناطق انجام گرفته، بی وجدانی است.
اگر اعتراف نکنیم که مردم این شهرها هم خودشان عامل خیلی از این مشکلات هستند، بی عدالتی است اما از همه اینها که بگذریم باید با یک حساب سرانگشتی بپذیریم که این همه فقر و فلاکت و مشکل، با اینهمه منبع و ثروت و پتانسیل در خوزستان به هم نمی خورند و یک جای کار می لنگد.
خلاصه و مفید می گویم.
در خوزستان، برنامه، محور نیست، اشخاص، محورند.
در خوزستان، آینده نگری و زیربنایی کار نمی شود، مقطعی و تبلیغاتی کار می کنند.
در خوزستان، مطالبه گری نیست. نه از مردم به استان و نه از استان به کشور.
در خوزستان، ۸۰ درصد مدیران سر جای خودشان نیستند.
و در نهایت در خوزستان، حاشیه بر متن مقدم است و اصلاح این مشکلات نه اینکه نشدنی است اما سخت است، سخت.
در خوزستان تا اینچنین است که می گویم و می نویسم، همیشه ی خدا یک بحران هست و یک غیزانیه هم.