معرفی اجمالی مکتب باروک در ادبیات و معماری
باروک عنوانی است که از اواخر قرن نوزدهم ، نوگرایان به یک رشته قالب های جمال شناختی در قرون گذشته که حالاتی خاص و غیر عادی داشته اند اطلاق کرده اند .
در اصل کلمه “باروک” اصطلاحی است که در صنعت جواهر سازی کاربرد داشته و به مروارید و سنگی که تراشِ نامنظم خورده است اطلاق می شده است . این مکتب علاوه بر محیط بورژوازی اروپا ، در محیط های مذهبی کلیسا و محافل اشراف کاربرد داشت . این مکتب بر پایه نظام “مقابله” ، “شباهت” و “قرینه سازی” بنا گردیده است . مثلث مقابله ، شباهت و قرینه سازی چه در ادبیات و چه در معماری مکتب باروک ، باعث شده هنر این مکتب از ساختاری بسیار قوی برخوردار گردد . در ادبیات باروک ، استعاره و کنایه نقشی را ایفا می کند که قوس ها و مارپیچ ها و اشکال حلزونی در معماری این مکتب بر عهده دارند . باروک مکتبی بی حد و مرز است و برای شاعران و نویسندگان پیشرو عصر ما دارای جاذبه است .
باروک به نوعی مکتب حرکت است . حرکت در شعر ، حرکت معماری و حرکت در انسان ! . حرکت در این سئوال گریفیوس (Gryphius)(۱۶۶۴-۱۶۱۶) که می پرسد :
باری ، ما انسان ها چه هستیم ؟
و پاسخ می دهد :
حباب ، شعله کم دوام ، تئاتر ، برفی که فورا آب می شود ، شمعی که خاموش می شود ، رویا ، طغیان رودخانه ، دودی در برابر باد .
و در نوشته های دیگرش باز هم تشبیه های دیگری را اضافه می کند :
یک پرنده ، تیری که به هوا رها شود ، سایه ، حباب صابون
و باز می گوید :
ما باد و بخار و ابریم ، طغیان آب و یخچه و شبنم و سایه ایم .
پس می توان نتیجه گرفت ، باروک مکتب چرخش و حرکت است و نشانه مهم تشخیص آن در ادبیات و معماری ، این دو مولفه هستند .
رضا بختیاری کیان
منبع : مکتب های ادبی ، رضا سید حسینی ، موسسه انتشارات نگاه ، جلد اول ، ۱۳۹۴