خاتمی: اگر بخواهم با رهبری نامهنگاری کنم، مستقیماً این کار را انجام میدهم
خورنا: جمعی از اعضای تحریریه سایت «بازتاب»، به مناسبت سالگرد آغاز فعالیت این سایت با سید محمد خاتمی، رییس جمهور سابق کشورمان دیدار کردند.
در ابتدای این دیدار، نمازجماعت به امامت حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی اقامه شد و سپس گزارشی از فعالیت این سایت ارائه شد.
در ادامه برخی دیگر از اعضای تحریریه بازتاب، نکاتی را از جمله درباره شایعات مطرح درباره انتخابات و نامه نگاری خاتمی به رهبری مطرح کردند و رییس جمهور پیشین نیز مطالب خود را بیان کرد که برخی از اظهارت وی در ادامه میآید:
به شما خسته نباشید می گویم که با همت فراوان و با اعتقاد و ایمان قوی در این مدت توانسته اید با یک مشی واقعا مسئولانه و متعهدانه نسبت به انقلاب و مسائل جامعه و سرنوشت کشور کار را ادامه بدهید. گرچه فشار را هم تحمل کردید، محدودیت هم ایجادشده، ولی از این راه منصرف نشده اید. در حالیکه واقعش این است، اگر ما می خواستیم وضع مناسبی جامعه داشته باشد، اگر شما هم نبودید، حکومت می بایست تلاش کند چنین جریانی و چنین حرکتی وجود داشته باشد که در عین حالی که نسبت به اصل و اصول و چارچوب های اصلی انقلاب تعهد هست، صدای متفاوت هم وجود داشته باشد تا سبب نشود بخش های کثیری از جامعه ما، بخصوص جوانان اندک اندک وقتی می بینند فقط یک صدا هست و آن صدا هم با خشونت خودش را می خواهد تحمیل کند و همه صداهای دیگر را قطع بکند، خود به خود به سوی جریاناتی بروند که با اصل و اصول هم مخالفند و جز به براندازی نمی اندیشند. این فضا خطرناک است.
بازتاب و سایت های مستقل دیگری که وجود دارند، می توانند در مسیری حرکت کنند که این ریزش ها کمتر شود و جامعه مسیر خود را طی کند.
وقتی فضایی باز و باب شود که هتاکان و تخریب گران با مصونیت کامل همه چیز می توانند بگویند ولی طرف دیگر حتی اگر یک حرف منطقی حق هم بزند با مشکلات روبرو می شود، نشانه بیماری است. این فضا فضای نادرستی است.
خواهران و برادران عزیز! ما از اول هم گفتیم دلبسته به اصل انقلاب و نظامیم و نمی خواهیم این نظام از بین برود. اگر هم ناراحت و نگران هستیم، برای اینکه رفتارهایی که به نام نظام می شود، به نظام لطمه می زند. خیلی فرق می کند که کسی بگوید شما رفتارتان بد است، پس نظام بد است. ما می گوییم رفتارها بد است و این امر دارد به نظام لطمه می زند، این دو حرف است. این دو اصل است. آن کسی که برانداز است، می گوید اصل کار خراب است. ولی خیرخواهان می گویند جمهوری اسلامی با بعض سیاستها و رفتارها ناسازگار است، ما به ارزش های نظام و جمهوری اسلامی اعتقاد داریم بعلاوه اینکه واقع نگریم.
اگر واقع نگر باشیم، این انقلاب، انقلاب عظیمی بوده، کسی نیامده دستورالعمل صادر کند که شاه برود و انقلاب بیاید. بلکه انقلاب در تاریخ ما حادثه ای بزرگ است. باید قبول داشته باشیم. معتقدیم دین می تواند حکومتی داشته باشد که آن معیارهایی که مورد نظر خدا و پیغمبر است، عملی شود و در عین حال جامعه ای آزاد، پیشرو و عقلانی داشته باشیم.
وقتی از جنبش اجتماعی و تاریخی سخن می گوئیم باید شاخص های آن را در متن جامعه پیدا کرد. اگر می گوئیم جامعه ما دموکراسی می خواهد اولا باید مشخص کنیم مراد ما از دموکراسی چیست؟ ثانیا دموکراسی مثل این نیست که ناگهان در جامعه مستقر شود و یک شبه همه دموکرات شوند! نه این طوری نیست، این مسائل شرایطی دارد. باید شرایط فرهنگی، اجتماعی و تاریخی خاصی پدید آید تا دموکراسی مستقر شود.
مردم ما از استبداد، استعمار، عقب ماندگی و عقب افتادگی بیزار شدند و بودند. اینها انگیزه حرکت هایی بوده که مردم کرده اند و در ایران کار بزرگی صورت گرفت. قانون اساسی مشروطیت با اختلاف چهار سال از ژاپن در صد و چند سال پیش تصویب شد. ولی ژاپن مسیر دیگری طی کرده ولی ما در ان ابتدا گرفتار هرج و مرج شدیم و بعد رضا خان آمد؛ بعد از شهریور بیست هم هرج و مرج شد و بعد کودتای ۲۸ مرداد؛ در انقلاب اسلامی ابتدا آزادی ها وجود داشت، ولی هرج مرج و جنگ و ترورها موجی از سخت گیری ها را موجب شد، اصلاحات هم که فقط بازگشت به اصول اولیه انقلاب و خواست های تاریخی مردم بوده و الان این وضع پیش آمده؛ چرا؟
در جامعه ما چرا این ظرفیت نبود؟ ما روشنفکران چه کار کرده ایم تا پایه های جامعه را محکم کنیم تا آنچه می خواهد بدست بیاید بتواند پایدار شود و بسط یابد.
آنچه مورد نظر است این که حکومت ازآن مردم باشد و برآمده از اراده مردم باشد. منبع حکومت مردم باشند، حکومت را مردم روی کار بیاورند مردم بتوانند آن را جا به جا کنند و حاکمان در مقابل ملت مسؤول باشند و لوازمش عبارت است از آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی نقد و نیز کارشناسی علمی و درک درست مسائل برای حل آنها و من بر این باورم که دین ما هم همین را می خواهد و البته قرائتی هم هست که به نام دین این ها را قبول ندارد و در نتیجه مردم را از دین زده می کند.
امام گفتند مشروعیت منتهی به رای مردم است. یک دید و رویکرد به دین می گوید اگر مردم نخواهند، نمی توان بر آنها حکومت کرد؛ دید دیگری هم می گوید انتخابات امر تزیینی و تشریفاتی است.
کارهایی که امروز انجام می شود، قصد خیر در آنها نیست و مردم هم می توانند تشخیص دهند. نباید انتظار داشت فردی که بعد از این دولت می آید، مشکلات را یک شبه می تواند حل کند. به خصوص اگر کارشکنی ها در برابر آن زیاد باشد.
آنچه ما باید بخواهیم، تغییر این وضعیت است. برای اینکه ما بتوانیم این فضا را تغییر دهیم، باید ارزیابی کنیم که آمدن یا نیامدن ما کدام مناسب تر است. البته آن طرف همه تلاش خود را می کند که نگذارد ما بیاییم.
معتقدم شرایط حضور اصلاح طلبان به عنوان کاندیدا دادن چندان فراهم نیست، چشم اندازی هم برای فراهم آمدنش نمی بینم.
خبر نامه نگاری بنده به رهبری با وساطت آقای هاشمی به کلی دروغ است. اگر بخواهم این کار را بکنم، خودم مستقیماً این کار را انجام خواهم داد. نه نامه ای نوشته شده و نه آقای هاشمی واسطه بوده است.
به هر حال هم دلمان برای کشور و مردم می سوزد و هم خطرات بزرگی جامعه و نظام و مردم را تهدید می کند.
با این روندی که هست، فقط یک راه وجود دارد. اینکه نظام رویکردش را عوض کند و آن را در انتخابات آزاد و سالم و فراگیر نشان دهد؛ ما هم کمک کنیم که مشکل حل شود. ولی متأسفانه نشانه های امیدوار کننده ای برای این رویکرد نمی بینم.