اعدادی به قیمت زندگی
خبرگزاری خورنا |
اعدادی به قیمت زندگی
✍️به قلم محسن علیزاده/فعال فرهنگی_اجتماعی
میگویند پس از حملهی مغول به بخارا، در خراسان از شخصی که از بخارا برگشته بود، حال بخارا را جویا میشوند؛ در جواب میگوید: «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند».
امروز کرونا «آمد و کشت و دور نشاند و درمانده کرد؛ ولی هنوز نرفت!».
کرونا، بلایی همه گیر که سر تا پای عالم را گرفتار کرده، نه معنای مرز را می فهمد و نه قانون کشور را، نه قومیت برایش تعریف شده، نه رنگ پوست را ملاک عمل می داند و نه تفاوتی را بین توسعه یافته و جهان سومی قائل می شود.
در حالیکه در یک روایت آخرالزمانی، در مرکز ثقل بحران زندگی می کنیم؛ «رفتیم توی اتاق هایمان تا به اشتباهاتمان فکر کنیم» اما از درون انزوای همان اتاقها، به حسب حمق یا غرور و یا بی مسئولیتی در مقابل جان عزیز دیگران، حرف هایی می زنیم که روی قفسهی سینهی بعضیهایمان مینشیند، سنگ میشود و سخت تر از کرونا، نفسهایمان را تنگ میکند.
گروهی که دهانشان را مسئول اقرار به بیمسئولیتیهای افکارشان میکنند. بیان حرفهایی مکدر و مکرر؛ حرفهایی که انسان را عمیقاً غمگین میکند و به این فکر فرو میبرد که ای کاش میشد شعور و فهم را نیز آموزش داد!
ای کاش می شد معنا و ارزش واقعی انسان و انسانیت را برای آنها روشن نمود.
آمارها را میبینیم، میخوانیم و اگر از روی لطف، اندکی به آنها فکر کنیم، از آنها گذر میکنیم.
فراموش نکنیم!
عددی که بر روی صفحهی بیجان وسایل هوشمندمان، روبروی تعداد فوتیهای کرونا میبینیم، حتی در دنیای نازیبای این روزهای ما، یک عدد و یک رقم تنها نیست! بلکه موجودیت عزیز انسانیست که شک ندارم حضورش هرچند ناقص، برای عدهای مهم بوده است.
این عددها هوّیتی بودند که وجود داشتهاند؛ آرمانی بودند که خاموش شدهاند؛ اسمی بودند که صدا زده شدهاند؛ پدری بودند که نانآور خانهای بودهاند؛ مادری بودند که لالاییها خواندهاند؛ فرزندی بودند که برای پدر و مادرشان لبخندها زدهاند!
به خودمان بیاییم؛ داغ ها را تازهتر نکنیم، در این روزهای تلخ، حداقل نمک نشویم بر زخمهای بیرحم هم وطنانمان، آمارهای کروناییها را در هیبت انسان ببینیم!
مطمئن هستم که لشکر کرونا، حداقل توپ، تیر و توان مورد نیاز برای هشتسال جنگ را ندارد! اما ما، شده جان عزیزمان را گلوله تفنگهایمان می کنیم و میجنگیم؛ ولی پا پس نمیگذاریم.
فراموش نکنیم!
ما جان سختتر از این حرفها هستیم. دیری نخواهد پایید که بار دیگر خورشید آرامش از مشرق زندگیهایمان طلوع می کند و ما فارغ از فکر ویروس، بیماری، ماسک و الکل، کیفمان را برمی داریم و سر کارهایمان میرویم.