بچههایمان سوختند، همه حرف زدند، جز آن که باید!
خورنا: چند روز از سوختن کودکان پیرانشهری میگذرد. چنین خبری که منتشر شود، سیاسیون و اهالی رسانه در تهران پشت میزهایشان مینشینند و پس از چند ساعت، سخنشان میرسد به اینجا که باید با وزیر آموزش و پرورش چه بکنند!
یکی درباره ضعف مدیریت سخن میگوید، یکی از زبان دانشجویی در روزنامهاش مینویسد که مانند جاهلان پیش از آمدن حضرت رسول (ص) که کورکورانه انتقام میگرفتند، باید بچههای وزیر را باندپیچی کرد تا بفهمد که مردم چه میکشند و دانشجوهایی که قدری اخلاقشان بهتر است، تصمیم میگیرند به وزیر بخاری نفتی هدیه کنند و لابد به ذهنشان نرسیده وزیر هم احتمالا بخاری نفتی را به یک مدرسه دورافتاده دیگر هدیه میکند و… از زبان وزیر هم سخنانی نقل میشود که… انگار اخلاق ما هم از دود این آتش سیاه شده است!
نمایندگان مجلس باز بیکفایتی وزیر بر آنان مسجل میشود و تصمیم میگیرند، استیضاحش کنند، ولی به یاد نمیآورند که پیشتر نیز قصد چنین کاری را داشتهاند؛ اما به جایی نرسیدند و البته پنهان هم میماند که در آن موارد هر دلیلی که برای استیضاح آورده باشند، هیچ اشارهای به ناامنی دخترکان معصوم پیرانشهری نکردهاند.
برخی از همین نمایندگان به وزیر میگویند که چرا به جای درست کردن مدارس برای فرهنگیان استخر ساختهای، اما به ذهنشان نرسیده است که استخر رفتن معلمان از استخر رفتن وزرا و وکلا واجبتر است و صد البته که بخاری بچههای پیرانشهری از استخر رفتن همه واجبتر.
صدای پایتختنشینان از سوختن بچهها از سر مروت یا سیاسیبازی بلند میشود؛ اما در این چند روز، صدای پدر و مادر پیرانشهری را کسی شنید؟ صدای معلمین و بچههای مدرسه را کسی شنید؟ راهی هست که صدای بچههای مدارسی که با همین بخاریها داغ میشوند، شنیده شود؟
نمایندگان مجلس چون باید نماینده مردم باشند، وظیفه دارند پیگیر مسأله باشند و مجلس باید کمیته تشکیل بدهد که روند درمان و بازگشت این دانشآموزان به زندگی را دنبال کند؛ اما آیا نباید کمیته تشکیل دهد که میزان ایمن بودن مدارس را ارزیابی و اصلاح کند؟ آیا نباید حسابرسی باشد که شیوه هزینه کردن منابع استانداردسازی مدارس را بررسی کند؟ راستی دادگستری آذربایجان غربی چرا ساکت مانده؛ مگر نه این است که کودکی جان سپرده و برخی دیگر صدمه جانی دیدهاند؟!
چه کسی باید از کارخانه ارج بپرسد، بخاریهایش تا چند سال استاندارند دارند و یا آن که باید هر چند وقت یک بار، ارزیابی شوند؟ جای درست قرار گرفتن کپسول آتشنشانی کجاست و چند دانشآموز بلدند که از کپسول استفاده کنند؟
اکنون این پرسش مطرح است که تا چه هنگام وزیر آموزش و پرورش شیوه نظارت جدی بر ایمنی یک پنجم جمعیت کشور را خواهد آموخت؟ و اگر این وزیر رفت، آیا نفر بعدی قادر به انجام این نظارت هست یا نه؟ چه کسی به معلمان مدارس که بعضیهای آنها به قول وزیر روحیه حساسی دارند شیوه برخورد با رخدادهایی از این دست را خواهد آموخت و چه کسی پر کردن مخزن نفت بخاریها را به خدمتکاران مدرسه یاد میدهد؟
عجیب است، کسی که در عمرش یک آتشسوزی ندیده، میتواند هر چه بخواهد، بگوید اما در چند روز پس از حادثه، کسی پای سخن یک آتشنشان نمینشیند که چه کنیم مدرسههایمان آتش نگیرد. عجیب است، ما هر چه بخواهیم میگوییم؛ اما یک نفر پیدا نمیشود از یک مهندس بپرسد چه کنیم که بچههایمان در اتاقی که آتش گرفته، گیر نیفتند؟
به گزارش تابناک،در این باره باید گفت این آتش سیاست است که پس از بچههای درودزن، بچههای شینآباد را سوزاند. اگر کار به سیاست سپرده شود، فردا بچههای مدرسه دیگر خواهند سوخت. برای خاموش کردن آتش مدارس، باید آتشنشانها جلو بیایند. زمستان سردی در راه است.