حشدالشعبی و امدادرسانی؟
هنگام بروز حوادث طبیعی در یک کشور، دیگر کشورها به یاری آن میآیند و کمکهای انساندوستانه و نمادین خود را (معمولا با نظارت یا از طریق سازمانهای جهانی هلال احمر و صلیب سرخ) به کشور خسارتدیده ارسال میکنند. دولتهای دوست نیز بهطور ویژه کمکرسانی را از طریق موسسات دولتی و مدنی خود در دستور کار قرار میدهند. دور از انتظار نبود دولت و ملت عراق نیز در چنین چارچوبی عمل کنند.
ورود نیروهای حشدالشعبی (بخشی از نظامیان رسمی عراق که به دلایل بسیار از جمله کمک ایران به عراق در مبارزه با داعش، به جمهوری اسلامی تعلق خاطر دارند) به کشورمان بهمنظور کمکرسانی به سیلزدگان نه تنها در بخشهایی از افکار عمومی اقدامی قانونی و طبیعی تلقی نشده، بلکه موجب نگرانی بسیاری از ایرانیان شده است.
من ضمن تایید اصل حساسیت عمومی و لزوم پاسخگویی حاکمیت به ابهامها و انتقادها، معتقدم مسئولیت فضای ایجاد شده کنونی در درجه نخست متوجه کسانی است که پیشتر از این سخن گفتهاند که اگر ایرانیان از جمهوری اسلامی دفاع نکنند، حشدالشعبی عراق و فاطمیون افغانستان و… به یاری آن خواهند آمد، یا نادرست رفتار کردهاند و با دور زدن دولت قانونی و تحقیر آن، به قدرتنمایی (مثلا در ماجرای سفر بشار اسد) پرداختهاند.
همین روش خطا بهانهای به ملیگرایان عربستیزی داده است که توجه ندارند بخش مهمی از جمعیت خوزستان را عربهای ایرانی تشکیل میدهند و ایران با برخی کشورهای عرب همسایه است. بنابراین امنیت ملی، توسعه اقتصادی میهن و زیست مدنی ملت ما در گرو رعایت حقوق و حرمت اعراب توسط همه ایرانیان است.
نزد این دسته از هموطنان، ورود نظامیان حشدالشعبی به ایران -که ظاهرا پس از طی مراحل متعارف و دریافت ویزا انجام شده است- غیرقانونی است و بیشتر از آنکه یاریرسانی و ابراز همدردی دولت و ملت عراق را به نمایش بگذارد، قدرتنمایی دولت پنهان و به حاشیهبردن دولت قانونی را در حال و آینده ایران تداعی میکند.
گویی آنها آمدهاند قدرت کسانی را به رخ ملت ما بکشند که انتخاباتگریزی و ماجراجویی، آزادیستیزی و قانونگریزی، مذاکرههراسی و نظامیگری و سرانجام امتگرایی ناقض مبانی دولت/ملت از خصوصیات فکری آنهاست و دخالتشان در حوزههای متفاوت، بهویژه در سیاست خارجی خسارات زیادی به ایرانیان تحمیل کرده است.
برخی از پرسشهای منتقدان به شرح زیر است:
الف) نیروهای حشدالشعبی به دعوت چه مقام و نهادی در ایران و با هماهنگی کدام مقام و نهادی در عراق به کشورمان آمدهاند؟ همین سوال درباره فاطمیون افغانستان و… مطرح است.
ب) همزمان با ورود جریانهاى مذکور به ایران، سیل در عراق و افغانستان نیز مشکلات و ویرانىهایى بهبار آورده است. آیا نقش این گروهها در یارىرسانى به هموطنان خود نیز با علم و کتل و نمایان بوده است؟ (مقتدی صدر ظاهرا از همین زاویه به حشدالشعبی انتقاد کرد و گفت «چراغى که به خانه رواست، به مسجد حرام است»).
پ) حتی اگر هدف آنها «یارىرسانى» صرف باشد، آیا نمیدانند تبلیغ با پرچم گروههایى که فلسفه وجودى آنان عملیات نظامى است، بهگونهاى مغایر و حتی ضد امدادرسانی تفسیر میشود؟
ت) از همه مهمتر، آیا قرار است این روند و روابط ادامه یابد و نهایتا به تشکیل ارتشی چندملیتی با فرماندهی واحد و مستقل از نیروهای مسلح و حکومتهای مستقر منطقه منجر شود؟
بسیاری متذکر میشوند، اکنون و در درجه اول باید نیازهای عاجل سیلزدگان را در نظر گرفت و از منظر حل مشکلات ناشی از سیل و جبران خسارات مردم، موضوع را ارزیابی کرد. در آن صورت پرسشی دیگر پدیدار میشود؛ چرا ایران تنهاست؟ چرا ما نمیتوانیم باوجود سیلی چنین مخرب، آن هم در شرایطی که کشور با تحریمهای ظالمانه ترامپ مواجه است، همدلی و همکاری گسترده دولتها و ملتها را در سراسر جهان جلب کنیم؟ چرا نباید درهای تعامل ایران با جهانیان چنان باز باشد که مردم و نخبگان عرب و غیرعرب کمکهای انساندوستانه خود را در چارچوبی طبیعی و بیحاشیه راهی کشورمان کنند؟
از دیگرستیزان نیز باید پرسید چرا کمکهای سعودی و امارات را نمیبینند و به سهم خود راه باز نمیکنند که ایران بتواند از مسأله سیل برای ترمیم شکاف میان خود و برخی همسایگان عرب خود(همه عراقیها، سعودی، امارات، کویت و…) استفاده کند؟ مگر مصائب سیل دلهای ما ایرانیان، از لر و کرد و ترک و… را به هم نزدیک نکرده است؟ چرا همسایگان را با هم مهربان نکند؟
پرسش مهم دیگر اینکه چه لزوم دارد نهادهای مدنی و امدادرسان داخلی در معرض نگاه امنیتی قرار گیرند و نتوانند با ظرفیت کامل به جذب و ساماندادن کمکهای ایرانیان داخل و خارج از کشور بپردازند و بهیاری سیلزدگان بشتابند؟ آن سهلانگاری فرامرزی و این تنگنظری ملی چه توجیهی دارد؟
اگر دست جامعه مدنی ایران برای جلب کمکها باز باشد و ایران به میانجیگری سازمانهای مدنی بتواند کمپینی جهانی برای دریافت کمکها برپا کند، آنگاه همه میتوانستند به یاری سیلزدگان کشورمان بیایند.
یکی از راههای تقویت همزمان دولت و جامعه مدنی، وسعت بخشیدن به میادین بیطرف و مصون از تعرض و تخاصم در اجتماع است. عرصه کمکرسانی به مردم سیل و زلزلهزده میتواند و باید یکی از قلمروهای مشترک و فراجناحی و حتی فرامرزی باشد. پس بهجای برجستهکردن اختلافات در امدادرسانی باید کوشید آن حوزه را به عرصهای بیطرف، بیحاشیه و مصون از تعارض منافع در سراسر کشور تبدیل کرد.
براین اساس از موازنه مثبت در برقراری روابط و دریافت کمک دفاع میکنم و معتقدم جمهوری اسلامی باید فضا را برای جلب هر کمکی در داخل و خارج ایران بگشاید، نه اینکه دست نهادهای مدنی را ببندد و در خارج نیز به گروههای خاصی اتکا کند.
یادداشت از سیدمصطفی تاجزاده