گزارشی از نشست تخصصی بازشناسی شهرهای ساسانی در خوزستان؛ “هرمز اردشیر” به حال خود رها شده است!
احمدرضارستمی: به گزارش خورنا در بخش پیش درآمدی این نشست اشکان زارعی شهرسازی را آینه تمام نمای تاریخ، فرهنگ و تمدن یک کشور دانست و توضیح داد: وقتی که ما در مورد پیشینه شهرسازی یک دوره تاریخی اقدام به مطالعاتی میکنیم در واقع میخواهیم که با تاریخ و گذشته فرهنگی و تمدنی آن دوره به نحوی آشنا شویم.به طور روشنتر میتوان گفت که بررسی و واکاوی شهرسازی در هر دوره تاریخی آگاهیهای خوبی از اصول کشورداری، روابط اجتماعی، حقوقشهروندی، شیوه معماری، جایگاه ادبیات، هنر، بازرگانی، نظامیگری و غیره را به ما میدهد.
ساسانیان شهرسازان بسیار ممتازی بودند
وی در ادامه ضمن اشاره به حکومت ۴۰۰ ساله ساسانیان در ایران میگوید: بیگمان حکومتی مانند ساسانیان که توانسته پس از اشکانیان بیشترین مدت زمامداری بر ایران آن زمان را داشته باشد مطمئنا یک حکومت تنها متکی به زور شمشیر نبوده است بلکه حکومتی بوده که با پایهگذاری یک فرهنگ و تمدنی پویا و مدرن توانسته برای مدتی ۴۰۰ ساله بر ایران آن زمان حکومت کند.زیرا وقتی که انوشیروان به عنوان یکی از پادشاهان ساسانی بر سر درب دانشگاه گندی شاپور آن زمان دستور میدهد که بنویسید که علم و دانش برتر از شمشیر است چه بسا این مسئله میتواند خود به عنوان یکی از دلایل صحت این مدعا باشد.
این پژوهشگر تاریخ یکی از ویژگیهای ممتاز و برجسته حکومت ساسانیان را شهرسازیهای آنها دانست و عنوان کرد: از زمان روی کار آمدن اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله ساسانیان تا بقیه جانشینان او، هر کدام از آنها به نوعی اقدام به ساخت شهرهایی در چهار گوشه ایران آن زمان کردهاند بطوریکه شهر دربند در کشور روسیه، بنیاد اردشیر یا بحرین کنونی، دهشآباد یا بصره امروزی، دارابگرد و بیشاور در استان فارس را میتوان از جمله شهرهایی دانست که در این دوره یا ساخته شدهاند و یا مورد آبادانی و بازسازی گرفتهاند.
زارعی در ادامه ضمن اشاره به تاریخ هزاران ساله استان خوزستان خاطر نشان کرد: وجود نام خوزستان به عنوان بخشی از سرزمین پهناور ایران در سنگنبشتههای تختجمشید، بیستون، آپادانای شوش، نقش رستم و کعبه زرتشت به خوبی نشان دهنده آنست که همیشه این منطقه برای کلیه سلسلههای حکومتی ایران باستان از جایگاه بالایی برخوردار بوده است.
« ایلامیان نه سامی بودند و نه آریایی؛ زن پادشاهی ویژگی بارز ایلامیان بود »
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا ضمن بیان این مطلب که ایلامیها در ششهزار سال پیش تمدن ایلامی یا هلتمتی را در جلگه خوزستان تشکیل دادند تصریح کرد: به گفته تمامی شرق شناسان و ایلام شناسان دنیا ایلامیان نه سامی بودند و نه آریایی بلکه از سلسههای تک خانواده ایرانی بودند که توانستند یک تمدن کهن ایرانی را در جلگه خوزستان پیریزی کنند. یکی از وجوه برجسته ایلامیان که آنها را از آریاییها و سامیها متمایز میکندزن سالاری یا زن پادشاهی آنها میباشد ویژگی که طی آن نسب فرزندان و خانواده بر مبنای اسم زن خانواده است چیزی که در آریاییها و سامیها به هیچ عنوان وجود ندارد.
وی در مورد شواهد تاریخی اهمیت جایگاه خوزستان در بین حکومتهای آریایی ایران باستان گفت: از آنجاییکه هخامنشیان پایتخت زمستانی خود را در شهر شوش قرار میدهند و داریوش هخامنشی جاده شاهی را از شوش و خوزستان عبور میدهد و اینکه خوزستان در زمان اشکانیان دارای اهمیت بالا بوده و همچنین ساسانیان شهرهای بزرگ خود را که اتفاقا از شهرت جهانی هم برخوردار بودند مثل هرمزاردشیر، ایوان کرخه و گندی شاپور را در گوشه و کنار خوزستان میسازند همگی تنها نشان از آن دارد که خوزستان جایگاه ویژهای در ایران باستان داشته است.
زارعی با بیان اینکه مطالعه تاریخ ساسانیان میتواند اطلاعات ذیقیمتی را در مورد پیشینه خوزستان به ما دهد اظهار کرد: متاسفانه طی چند سال اخیر برخی با نگاههای قومگرایانه میخواهند با وارونه جلوه دادن این بخش از تاریخ خوزستان نه تنها به تحریف آن بپردازند بلکه اقدام به مصادره این بخش از تاریخ کشور نیز بکنند.
این استاد دانشگاه در پایان بخش اول سخنان خود تصریح کرد: ما در این نشست میخواهیم که سه شهر مهم خوزستان در دوره ساسانیان با نامهای گندی شاپور، ایوان کرخه و هرمز اردشیر را مورد واکاوی و بررسی تاریخی قرار دهیم سه شهری که هر کدام از آنها در روزگار خود نه تنها از شهرهای مهم ایران به شمار میرفتند بلکه دارای شهرت جهانی نیز بودند.
«گندیشاپور از منظر فرهنگی در سازمان میراث فرهنگی یونسکو ثبت شد»
در ادامه این نشست یعقوب زلقی کارشناس ارشد باستان شناسی و مدیر پایگاه میراث فرهنگی ایوان کرخه و گندی شاپور خوزستان اظهار کرد: ما در اکثر نقاط استان خوزستان و بالاخص در شمال آن با آثار تاریخی مربوط به دوره ساسانیان مواجه هستیم بطوریکه از این دوره با آثار شهرهایی مواجه میشویم که در نوع خود از لحاظ معماری و شهرسازی دارای ویژگیهای ممتاز و منحصر به فردی هستند.
وی در مورد پیشینه ساخت شهر گندیشاپور خوزستان گفت: این شهر در زمان شاپور اول ساسانی و در زمانی که وی توانست والریانوس امپراطور روم را به سختی شکست دهد توسط نیروی کاری اسیران رومی شکست خورده از سپاه ایران ساخته شد.
زلقی بیان داشت: گندی شاپور از همان بدو تاسیس به تدریج به یکی از مراکز علمی و پزشکی جهان در آن روزگار تبدیل میشود. بنابه گفته بسیاری از تاریخنوسیان به دستور شاپور ساسانی تعداد زیادی از کتابهای یونانی پس از ترجمه به زبان پهلوی در این شهر نگهداری میشوند.
وی افزود: البته بعدها خسرو انوشیروان پس از ساخت بیمارستان بزرگی در این شهر، اقدام به ساختن اولین دانشگاه جهان نیز در این شهر میکند. دانشگاهی که در عصر خود در واقع بزرگترین مرکز فرهنگی و پزشکی جهان بود.
زلقی تصریح کرد: محل اصلی شهر گندی شاپور که اکنون آثار و بقایایی از آن در جغرافیای شمالی استان خوزستان وجود دارد به طور دقیق در فاصله ۱۰ کیلومتری شهرستان دزفول به سمت شوشتر و پس از پل سیاهمنصور است.
وی گندیشاپور ساسانی را نیز از آثار ثبت جهانی در سازمان یونسکو دانست و بیان کرد: خوشبختانه با پیگیریهای مداومی که طی سالیان گذشته صورت گرفت سرانجام در ۲۶ آبان ماه سال ۹۶ شهر باستانی گندیشاپور نیز در سازمان جهانی یونسکو از منظر فرهنگی و تولید علم و دانش به عنوان قدیمترین منبع و بنیان دانشگاهی دنیا به ثبت رسید.
زلقی اضافه کرد: البته لازم به ذکر است که ما درصدد هستیم که شهر باستانی گندی شاپور را از منظر تاریخی نیز به ثبت جهانی یونسکو برسانیم.
محوطههای باستانی گندی شاپور فاقد هرگونه حصارکشی هستند
مدیر پایگاه میراث فرهنگی ایوان کرخه و گندی شاپور خوزستان یادآور شد: اگر چه تا قبل از سال۱۹۶۰ میلادی هیچگونه اطلاعات میدانی در زمینه شهر باستانی گندیشاپور وجود نداشته است ولی بعدها دو محقق و باستانشناس آمریکایی تحت عنوان آدامز و جانسون توانستند با بررسیهای میدانی که انجام دادند علاوه بر کشف سفالهایی در این مناطق به یکسری گمانهزنیهای خیلی مهمی در این خصوص دست پیدا کنند.
وی ضمن اشاره به تعیین عرصه گندیشاپور در سال ۱۳۸۵ گفت: مشاهده آثار تاریخی فراوان در فاصله چهار تا پنج کیلومتر بخش جنوبی گندیشاپور نشان دهنده آنست که در آن منطقه اصلی هنوز قسمتهای زیادی وجود دارد که در عرصه قرار نگرفته است.
زلقی با بیان اینکه عرصه مصوب گندیشاپور در سال ۱۳۸۸ بالای ۱۷۰۰ هکتار تعیین شد اظهار کرد: متاسفانه علیرغم اینکه در بحث گندیشاپور ما اکنون با کثرت محوطه باستانی مواجه هستیم ولی این محوطهها نه تنها فاقد هرگونه حصارکشی هستند بلکه از تاثیرات مخرب فعالیتهای صنعتی، عمرانی و کشاورزی موجود در استان خوزستان نیز متأثر میباشند.
این مقام مسئول اضافه کرد: البته پس از تأسیس پایگاه میراث فرهنگی ایوان کرخه و گندی شاپور خوشبختانه تا حد بسیار زیادی از این تخریبات کاسته شده است.
دومین کنگره تخصصی گندیشاپور اسفند ماه سالجاری در خوزستان برگزار میشود
وی ضمن اشاره به یکی دیگر از شهرهای بزرگ ساسانی در استان خوزستان گفت: ایوان کرخه نیز یکی از کاملترین و بزرگترین شهرهای دوره ساسانیان در خوزستان است که به وسیله شاپور دوم ساسانی ساخته شده است و آثار و بقایای آن اکنون در ۲۰ کیلومتری شمالغربی شوش و ۲۰ کیلومتری جنوب اندیمشک و در سمت راست رود کرخه قرار دارد.
زلقی در مورد شباهتها و تفاوتهایی که بین دو شهر گندیشاپور و ایوان کرخه وجود دارد اظهار داشت: این دو شهر علیرغم اینکه از لحاظ معماری، پلان ساختمانی و سیستم آبرسانی شهری دارای تشابهات فراوانی هستند ولی از لحاظ کاربردی بین این دو شهر تفاوتهای اساسی وجود دارد بطوریکه گندی شاپوری شهری بوده که پلان اولیه آن مسکونی بوده و سپس به شهر علمی، فرهنگی و دانشگاهی تبدیل میشود ولی ایوان کرخه از همان بدو تاسیس شهری کاملا با ماهیت دفاعی بوده است.
این باستانشناس ضمن اشاره به جغرافیای محل قرار گیری دو شهر گندی شاپور و ایوان کرخه گفت: این دو شهر دقیقا در وسط سه شهر شوش، شوشتر و هفتتپه که هر کدام دارای یک سایت ثبت جهانی در سازمان یونسکو هستند قرار دارند.
وی آثار به جا مانده از ایوان کرخه ملموستراز گندی شاپور است و خبر داد: دومین کنگره تخصصی گندیشاپور با حضور مهمانان داخلی و خارجی در هفتم اسفندماه سالجاری در دانشگاه گندیشاپور دزفول برگزار میشود و در روز بعد آن یعنی هشتم اسفندماه نیز یک بازدید میدانی از محل آثار باقیمانده گندیشاپور هم صورت خواهد گرفت.
« کشف بیش از ۳۰۰ اثر سازه آبی مربوط به دوره ساسانیان در خوزستان »
زلقی نظام آبیاری ساسانیان را خیلی گسترده دانست و عنوان داشت: در زمان ساسانیان بحث سیستم انتقال آب در خوزستان به وسیله ۱۴ کیلومتر کانال قناتی که از رودخانه دز کشیده شده بود برای کارهای کشاورزی و آشامیدن صورت میگرفت.
مدیر پایگاه میراث فرهنگی ایوان کرخه و گندی شاپور خوزستان در پایان با بیان اینکه ساسانیان را به عنوان مهندسین آب دنیا معرفی میکنند اظهار کرد: در خوزستان بیش از ۳۰۰ اثر سازهآبی متعلق به دوره ساسانیان وجود دارد. آثاری که با مشاهده آنها میتوان دریافت که در هر قسمتی از خوزستان که در آن زمان مقدار آبی وجود داشته است ساسانیان انواع و اقسام کارهای سازهای چون ساخت سد، سیل بند و غیره را بر روی آن انجام دادهاند.
«اولین مراکز دانشگاهی و بیمارستانی جهان در شهر گندیشاپور ساخته شد»
در بخش پایانی این نشست اشکان زارعی رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا در تکمیل مطالب مربوط شهر گندی شاپور گفت: در زمانی که شاپور اول ساسانی به عنوان بنیانگذار گندیشاپور با امپراطوری روم در شهر انطاکیه نبرد میکند پس از توفیق در شکست آنها و تسخیر انطاکیه، اقدام به دستگیری والریانوس امپراطور روم و جمع کثیری از سپاهیان رومی میکند و آنها را به ایران و در منطقهای بین شوشتر، دزفول و شوش منتقل و ساکن میکند.
وی اضافه میکند: البته شاپور ساسانی هنگامی که انطاکیه را میگیرد با مشاهده این شهر بسیار زیبا و مدرن رومی، همانجا نیز سوگند یاد میکند که شهری بسیار زیباتر و مدرنتر از انطاکیه را در ایران بسازد. بنابراین وقتی که این اسرا را که در بین آنها معماران و منهدسان فراوانی هم وجود داشته به منطقه مذکور در خوزستان منتقل میکند به آنها دستور داده که براساس مدل شهری انطاکیه اقدام به ساخت شهری جدید در این منطقه کنند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: پس از ساخت این شهر نام آن «به اندیو شاپور» به معنی شهر شاپور زیباتر از انطاکیه گذاشته میشود. شهری که تبدیل به یک شهر نظامی و دانشگاهی شده و در ادامه نیز توسط دیگر پادشاهان ساسانی تکمیلتر هم میشود.
وی عنوان کرد: یکی از ویژگیهای بارز گندیشاپور که شهر هرمز اردشیر نیز چنین ویژگیهایی را داشته است مدرن و پیشرفته بودن آن در زمان خودش بود به طوریکه وجود خیابانهای عریض و شطرنجی شکل که قطع کننده خیابانهای کوچکتر بودند یک ویژگی بسیار مهم این دو شهر یعنی گندیشاپور و هرمز اردشیر بود.
زارعی یکی دیگر از ویژگیهای بارز گندیشاپور را وجود اولین مراکز دانشگاهی و بیمارستانی جهان در این شهر دانست و بیان داشت: اگر چه دانشگاه گندیشاپور در زمان شاپور اول ساخته شده است ولی بعدها خسرو انوشیروان هم بیمارستانی در آن تاسیس میکند و در زمان افتتاح بر سر درب آن دستور میدهد که بنویسند « دانش برتر از شمشیر است» که این مسئله نشان از نگاه ویژه به اهمیت کسب علم و دانش در آن زمان بود
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا افزود: البته دانشگاه علوم پزشکی اهواز نیز در هنگام ساخت از دانشگاه قدیم گندیشاپور الگوبرداری کرده است و یک مجموعه ییمارستانی هم در یک قسمت آن، ساخته شده است.
وی عنوان داشت: گندی شاپور تا قرن چهارم هجری شهری رو پا و جهانی بوده و نقش بسیار موثری در گسترش و نشر علوم مختلف در دنیای آن زمان داشته است ولی از این تاریخ به بعد هارونالرشید پنجمین خلیفه عباسی پس از تاسیس دانشگاه و بیمارستان بغداد، اقدام به انتقال تمامی اساتید و دانشمندان گندیشاپور به شهر بغداد کرده و با این کار خود موجبات رشد دانشگاه بغداد و افول شهر دانشگاهی گندی شاپور را فراهم میکند.
«ریشه اصلی نهضت ترجمه در اسلام از دانشگاه گندیشاپور بود»
رئیس کارگروه انجمن تاریانا خوزستان ادامه داد: یکی از خاندان ایرانی که از دانشگاه گندیشاپور توسط هارون الرشید به دانشگاه بغداد منتقل میشود خاندان بختیشوع است. این خاندان به صورت جد اندر جد از دوره ساسانیان به کار پزشکی و دانشگاهی اشتغال داشتهاند.
وی در ادامه به نهضت ترجمهای که در قرن چهارم و پنجم هجری در اسلام به وجود میآید اشاره میکند و در مورد ریشههای پیدایش آن توضیح میدهد: این نهضت ترجمه که در واقع بنیانگذار آن در اسلام هارونالرشید خلیفه عباسی بوده است نیز ریشه در کارهای علمی و نهضت ترجمهای دارد که خیلی پیش از اسلام توسط اساتید و دانشمندان دانشگاه گندی شاپور صورت گرفته بود.
زارعی بیان داشت: ایوان کرخه نیز به عنوان یکی دیگر از شهرهای مهم دولت ساسانیان است که این شهر با اهداف نظامی و دفاعی توسط شاپور دوم ساسانی در نزدیکی گندیشاپور ساخته میشود.
یعقوب لیث صفاری کیست؟
این پژوهشگر تاریخ در ادامه به وجود آرامگاه یعقوب لیث صفاری نیز در کنار حریم و عرصه گندیشاپور هم اشاره میکند و سپس در مورد این شخصیت ایرانی توضیح میدهد: یعقوب لیث متولد سیستان و بنیانگذار سلسله صفاریان در ایران بود که همزمان با حکومت با حکومت عباسیان به عنوان یک حکومت نیمه محلی در ایران آنزمان به حکومت رسید و شروع به حکمرانی بر بخشی از ایران آنزمان کرد. یعقوب لیث فردی بود که به زبان فارسی علاقه فراوانی داشت و برخلاف سایر حکومتهای محلی آنزمان هیچگاه به خلیفه بغداد باج نداد زیرا هدف اصلی وی در رسبیدن به قدرت سرنگونی خلیفه عباسی و آزاد سازی ایران آنزمان از استیلای ظالمانه عباسیان بغداد نشین بود و لذا براین اساس از همان بدو رسیدن به حکومت علم مبارزه با خلیفه بغداد را برافراشت.
وی ضمن بیان این مطلب که یعقوب لیث صفاری پس از پیروزهای فراوان ابتدایی در مقابل خلیفه عباسی و اخراج عمال زورگو وی از ایران نهایتا برای سرنگونی کامل خلیفه به سمت بغداد حملهور میشود در مورد حوادث بعدی که در این زمینه به وقوع پیوست گفت: المعتمد خلیفه وقت عباسی دارای برادری تحت عنوان الموفق بوده که در واقع رابطه چندان خوبی هم بین این دو برادر حاکم نبوده است. ولی در این زمان که خلیفه عباسی طنین صدای پای سپاه یعقوب را در زیر گوش خود احساس میکند و میداند که عنالقریب تا سرنگونی کامل فاصله چندانی ندارد با برادر خود الموفق به صورت پنهانی مصالحه کرده و نقشهای را نیز برای فریب یعقوب لیث صفاری طراحی میکنند.
زارعی ادامه میدهد: الموفق پس از طرح این نقشه به صورت پنهانی برای یعقوب پیام میفرستد که میتواند راه ورود به بغداد برای شکست خلیفه را به او نشان دهد و یعقوب هم که تنها از اختلافات قبلی الموفق با خلیفه اطلاع داشته و هیچگونه اطلاعی از مصالحه پنهانی این دو برادر ندارد در ادامه فریب میخورد و پس از ورود به تله آنها به سختی شکست میخورد و مجبور میشود که تا شهر گندی شاپور عقب نشینی کند.
این استاد دانشگاه گفت: یعقوب لیث در ادامه تصمیم میگیرد که شهر گندیشاپور را به عنوان مرکزی برای تجدید قوای خود برای حمله مجدد به شهر بغداد انتخاب کند.
وی ادامه داد: ولی از آنجایی که خلیفه میداند که اگر یعقوب بخواهد مجددا به بغداد حمله کند به طور حتم شکست خواهد خورد لذا تصمیم میگیرد که اینبار از راه مصالحه وارد شود یعنی اقدام به فرستادن سفیر صلحی به نزد یعقوب میکند تا از طریق وعده پست و مقام و صحبت از اتحاد و دوستی مانع از حمله بعدی یعقوب به بغداد شود.
زارعی ضمن بیان این مطلب که در این ایام یعقوب نیز به بیماری خاصی مبتلا شده بود و از سلامت اولیه خود نیز به دور بود در مورد مکالمات رد و بدل شده مابین یعقوب لیث صفاری و سفیر خلیفه گفت: نماینده خلیفه که در هنگام ظهر به نزد یعقوب وارد میشود مشاهده میکند که وی علیرغم داشتن مقام و منصب فرمانروایی ولی به علت اعتقاد به مسلک عیاری مشغول خوردن یک غذای سادهای است. سفیر خلیفه در حالی که با تعجب به این صحنه نگاه میکند متن پیام خلیفه را برای یعقوب لیث میخواند و منتظر شنیدن جواب میشود که در این هنگام یعقوب لیث به سفیر خلیفه میگوید که ای سفیر برو به خلیفهات بگو که من بیمار هستم و اگر از این بیماری جان سالم به در نبردم همانا بخت با تو یار بوده و تو از شر من خلاص خواهی شد ولی اگر تحت هر شرایطی بهبود یافتم بدان که بین من و تو ( اشاره به شمشیر خود) فقط این شمشیر حکم خواهد کرد. شمشیری که با آن تا آخرین نفس با تو میجنگم و اگر در این نبرد شکست بخورم مطمئنا به همین نان و پیاز و شغل عیاری خود برمیگردم ولی اگر پیروز شدم بیشک دمار از تو و حکومت ظالمت در خواهم آورد.
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا افزود: البته اجل به یعقوب فرصت نمیدهد و این سردار دلیر ایرانی پس از مدتی نهایتا در سال ۲۶۵ هجری قمری در همین محل گندیشاپور فوت میکند. آرامگاه وی اکنون در ۱۰ کیلومتری جنوب شرقی دزفول و در روستایی به نام اسلام آباد و در نزدیکی عرصه و حریم کنونی منطقه باستانی گندی شاپور قرار دارد.
بناهای به جا مانده از شهر هرمز اردشیر تا سال ۱۳۲۵ در اهواز قابل مشاهده بودند.
وی در ادامه این نشست به بحث تاریخچه ثبت آثار تاریخی کشور ورود میکند و میگوید: در ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ هجری شمسی برای نخستین بار یک پدیدهای در ادبیات میراثی ایران تحت عنوان ثبتملی متولد شد و براساس آن بسیاری از آثار ملی و تاریخی کشور از سوی وزارت اوقاف و صنایع مستظرفه (نام اولیه سازمان میراث فرهنگی) ثبتملی شدند.
زارعی ضمن بیان این مطلب که خوزستان در زمان شروع ثبت آثار ملی دومین استان کشور از لحاظ دارا بودن آثار تاریخی بود عنوان کرد: گندیشاپور، چغازنبیل و هرمزاردشیر نام سهشهر تاریخی بسیار مهم در استان خوزستان هستند که برای اولینبار در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ هجری شمسی به عنوان آثار ملی ایران به ثبت رسیدند.
این پژوهشگر تاریخ در مورد شهر باستانی هرمز اردشیر گفت: آندره گدار یک باستانشناس معروف فرانسوی برای اولین بار با تهیه یکسری عکسهای هوایی از شهر اهواز (این عکسها اکنون در سازمان نقشهبرداری ایران و مسکن و شهرسازی وجود دارند) توانست ثابت کند که ویرانهها و بناهای به جا مانده از شهر هرمز اردشیر تا سال ۱۳۲۵ هجری شمسی در محل فعلی شهر اهواز همچنان وجود داشته است.
وی ادامه داد: ولی متاسفانه از این تاریخ یعنی ۱۳۲۵ هجری شمسی به بعد به دلیل سهلانگاریها و عدم توجه به این شهر باستانی و همچنین ساخت و سازهای شهری فراوانی که در اهواز به وجود آمد به مرور زمان تمامی آثار و بقایای آشکار هرمز اردشیر از سطح شهر اهواز محو و از میان رفت.
آثار جدیدی از شهر باستانی هرمز اردشیر در هنگام احداث خط مترو اهواز بدست آمد
زارعی با بیان اینکه اطلاعات شهر باستانی هرمز اردشیر بیشتر دارای جنبههای تاریخی بوده تا باستان شناسی، در مورد علت وقوع چنین مسئلهای توضیح داد: شوربختانه اگر چه شهر باستانی هرمز اردشیر در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی با کد ۴۳ به ثبت ملی رسیده بود و تا سال ۱۳۲۵ نیز همچنان آثار و بقایای این شهر باستانی در اهواز قابل مشاهده بودند ولی به دلیل اینکه متولیان امر در آن زمان هیچ حریم و عرصهای برای انجام مطالعات باستانی در این خصوص تعیین نکرده بودند لذا اکنون اطلاعات چندانی از آن آثار باستانی که تا سال ۱۳۲۵ قابل مشاهده بودند اکنون در دسترس نیست.
این استاد دانشگاه ضمن اشاره به کشفیات جدید باستان شناسی در مورد هرمز اردشیر گفت: سال ۱۳۸۶ طی عملیات احداث خط مترو در اهواز ناگهان در هنگام عملیات خاکبرداری در میدان خلیجفارس اهواز (دروازه ) باردیگر هرمزاردشیر خود را نمایان میکند و قسمتهایی از دیوارهها، سازهها و تپههای این شهر باستانی پس از نیم قرن بار دیگر به سطح خاک برمیگردد.
وی ادامه داد: پس از این ماجرا یک گروه باستانشناسی شامل آقایان چگینی، رایتی مقدم، صابری، مقدم جوادی و عبیدی نیز از تهران به اهواز میآیند و آنها پس از بررسیها و کاوشهایی که در این زمینه انجام میدهند همگی متفقالقول اذعان میکنند که نه تنها هرمزاردشیر در این منطقه قرار دارد بلکه کلیه آثار مکشوفه هم به شهر باستانی هرمز اردشیر تعلق دارند.
زارعی گفت: در خصوص هرمز اردشیر برخی محققان براین باور هستند که تپه باستانی کوهساران که در منبع آب و همچنین تپه بیسیم در کنار خیابان هفت آسیاباد نیز از جمله تپههای به جا مانده از شهر باستانی هرمز اردشیر هستند.
« هرمز اردشیر شهری مستطیل شکل با چهار دروازه و خیابانهای شطرنجی »
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا در ادامه بیشتر اطلاعات و دادههای کنونی در مورد شهر باستانی هرمز اردشیر را متکی به متون تاریخی دانست و در این زمینه میگوید: اینکه شاپور دومین پادشاه ساسانی در سنگنبشته خود در نقش رستم به نام هرمز اردشیر اشاره میکند و نیز بیشتر جغرافیدانان مسلمانی که در قرن سوم هجری از خوزستان دیدن کرده بودند از این شهر با نام هرمز اردشیر یاد کردهاند خود دو نمونه از شواهد تاریخی فراوانی است که در این زمینه میتوان از آنها نام برد.
وی ادامه داد: براساس دادههای این جغرافیدانان مسلمان پایهگذار اولیه این شهر، اردشیر اول بنیانگذار سلسله ساسانیان است. البته طبق روایتی دیگر این شهر در ابتدا به صورت ویرانهای بوده است که اردشیر اول پس از بازسازی و مرمت این شهر، نام هرمزاردشیر را بروی آن میگذارد.
زارعی ریخت و چهره شهرهای ساسانی را به دو صورت دانست و تصریح کرد: شهرهای ساسانی یا گرد بوده مانند دارابگرد یا مستطیلی شکل بودند مانند گندی شاپور. ریخت و شکل و شمایل شهری هرمز اردشیر در متون تاریخی به آن اشاره نشده است ولی با توجه به اینکه در شمار شهرهای مدرن آن دوران بوده که در دشت و جلگه ساخته شده احتمالا شهری مستطیل شکل بوده که از چهار دروازه برخوردار بوده است زیرا ساسانیان براین باور بودند که جهان از چهار بخش فراهم شده است. خیابانهای هرمز اردشیر هم به گونهای بوده که مانند گندی شاپور خیابانهای بزرگتر به صورت شطرنجی از خیابانهای کوچکتر جدا میشدند.
هرمز اردشیر یعنی شهری که مهر و پشتیبانی خداوند را دارد
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا میگوید: اصول نامگذاری در تمامی شهرهای ساسانی به گونهای بوده است که شهرها یا براساس نام شاهان سازنده شهر نامگذاری میشدند مثل هرمز اردشیر و یا براساس نام خداوند مثل شاپورقباد و هرمز اردشیر و یا نام این شهرها از بین نامهایی انتخاب میشد که بیانگر شادی، نشاط و آبادی بودند مثل وهیشتآباد اردشیر، رامهرمز، بنیاداردشیر (بحرین کنونی)، رامشیر.
این پژوهشگر تاریخ ضمن بیان این مطلب که هرمز اردشیر به معنای شهری است که مهر و پشتیبانی خداوند را دارد اظهار کرد: هرمز اردشیر دارای دو بخش جداگانهای تحت عنوان هومشیر و هوجستان وازار ( خوزستان بازار) بود که در بخش هرمشیر آن بزرگانی مانند دبیران، ارتشیان و موبدان زندگی میکردند و در بخش « هوجستان وازار » آن نیز بازرگانان، پیشهوران، کشاورزان و دیگر مردم به سر میبردند.
وی افزود: ولی بعدها پس از شکست ساسانیان و ورود اعراب مسلمان به ایران، قسمت هومشیر آن بدست مهاجمان ویران و بخش دوم یعنی هوحستان نگه داشته میشود که نام آن را نیز به سوقالاهواز یعنی بازار هوزیها یا خوزیها تغییر میدهند.
یادآوری دو نکته در مورد نام اهواز
زارعی در ادامه دو نکته را در مورد نام اهواز یادآوری کرد: اول اینکه واژه اهواز همیشه با «ه » بوده است چنانکه جریر چکامهسرای عرب معروف صدر اسلام چامه زیر را سروده که در آن نام اهواز با « ه » بوده است و البته منصور جوالیقی در سده ششم هجری در کتاب خود نیز به آن اشاره میکند:
سیر و ابنی العم فالاهواز منزلکم
ونهر تیری فما تعرفکم المعرب..
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریا اضافه کرد: البته فخرالدین اسعدگرگانی چکامهسرای سدهی ۵ هجری نیز در چامه خود اهواز را با «ه» مینویسد:.
یکی زان شهرها اهواز مانده است.
کش او آن گاه شهر رام خوانده است.
وی اظهار داشت: اما نکته دوم در این زمینه اینست که نامهای هوز٬ اوژ٬ خوز٬ هویزه و اهواز همخانواده هستند و ریشه در واژه اوکسین دارند و اوکسیها نیز مردمانی بودند که در روزگار ایلامی زندگی میکردند.
هرمز اردشیر تا سده ۷ هجری پابرجا بود
زارعی گفت: از چهرهها و شهروندان نامدار هرمزاردشیر میتوان از علی این مجوسی اهوازی یاد کرد که نیاکان زرتشتی داشت و کتاب ملکی او نه تنها در جهان اسلام بلکه در دوره رنسانس در اروپا نیز مطالعه میشد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: هرمز اردشیر تا سده ۷ هجری پابرجا بوده اما پس از آن در گذر روزگار به شوندهایی مانند جنگهای داخلی ازجمله شورش صاحبالزنج، شکسته شدن سد شادروان، گسترش بیماری وبا و طاعون این شهر خالی از سکنه شده و سپس به ویرانهای تبدیل شد.
« هرمزاردشیر شهری مملو از تسامح و تساحل و همزیستی مسالمت آمیز بین ساکنان آن بود »
زارعی شهر هرمز اردشیر را مصداق روشنی بر تسامح و تساهل بین ایرانیان دانست و توضیح داد: بر پایه آنچه که در کتب تاریخی آمده است از دیرباز در هرمز اردشیر ادیان و مذاهب گوناگونی مانند مندائیها، آشوریها، مسیحیها و زرتشتیها زندگی میکردند بطوریکه این شهر در آن زمان مرکز یکی از اسقفنشینان مسیحیان سریانی بوده است. بنابراین مشاهده چنین همزیستی پیروان ادیان توحیدی در کنار هم در شهر هرمزاردشیر نشان دهنده آنست که نیاکان ما در هزاران سال قبل در حالی که در پیرامون ما بر سر موضوعات ساده جنگ و خونریزی در میگرفت آنها اعتقاد راسخ به مداراگری و حقوق شهروندی داشتند.
هرمز اردشیر اکنون به حال خود رها شده است!!!
این استاد دانشگاه با بیان اینکه هرمز اردشیر در زمان خودش یک شهر بسیار شکوفا و بالندهای نیز بوده که مرکز خوزستان نیز بوده است اظهار کرد: به روایت تاریخنگارانی چون محمد بن احمد مقدسی در کتاب احسن التقاسیم، ابنحقول در کتاب صورهالارض، احمد بن یحیی بلازری در کتاب فتوحالبلدان و همچنین بسیاری دیگر از جغرافیدانان مسلمان ایرانی و عرب این شهر یعنی هرمز اردشیر در زمان خودش شهری پهناور، خرم، زیبا و پر از باغهای انواع میوه و زمینهای کشاورزی بوده و همچنین محل کارخانههای بیشمار بافندگی و تولید پارچههای حریر و نیز جایگاه تولید خرما و شکر بوده است که این تولیدات در آن زمان به کشور هندوستان، چین و افریقا فرستاده میشدند.
این پژوهشگر تاریخ گفت: شوربختانه هرمز اردشیر اکنون کاملا به حال خود رها شده و بسیاری از آثار فراوان به جا مانده از آن نیز در نیم قرن اخیر محو شده است بطوریکه تنها نشانههایی از آن را در حال حاضر فقط میتوان در تپههای آسیاآباد و بوستان کوهساران اهواز دید.
وی یادآوری کرد: در کاشان شهری زیر زمینی تحت عنوان نوش آباد وجود دارد که در ایام باستان فقط کاربردی نظامی داشت یعنی در هنگامی که مهاجمانی به شهر حمله میکردند مردم برای پنهان شدن به آن پناه میبردند. این شهر اکنون با همت مسئولین و متولیان ذیربط شهر کاشان دوباره احیا میشود و از قِبل آن نه تنها یکسری درآمدزاییهایی برای شهر کاشان حاصل میشود بلکه فرهنگ باستانی این شهر نیز به مردم معرفی میشود.
زارعی در پایان گفت: واقعا حیف است شهری مانند هرمز اردشیر که در زمان خود شهری زنده و پویایی بوده و در واقع مرکز علمی و بازرگانی زمان خود بوده است اکنون نه تنها به این صورت مورد بی توجهی قرار بگیرد بلکه هیچگونه تلاشی هم برای کشف ناگفتههای بسیاری از آن که در دل خاک باقی مانده صورت نگیرد. بیتوجهیهایی که چه بسا میتواند فضا را برای فرصتطلبانی مهیا کند تا با نادیده گرفتن واقعیت وجودی هرمز اردشیر اندیشههای اهریمنی خود را به پیش ببرند.
گفتنی است که اشکان زارعی در پایان این نشست فهرست منابع و ماخذ بیانات خود را به شرح زیر اعلام کرد: