گزارشی از نشست تخصصی” آتش در باور ایرانیان” در اهواز/ انسان ایرانی آتش را نمیپرستید بلکه ارج میگذاشت
احمدرضارستمی: به گزارش خورنا به مناسبت “جشن سده” نشست تخصصی آتش در باور ایرانیان با حضور حامد صافی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهیدچمران اهواز و مدیر انجمن شعر آفتاب و اشکان زارعی استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ و رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا خوزستان در محل خانه سمنها و سازمانهای مردم نهاد اهواز برگزار شد.
این نشست که با همکاری انجمن تاریانا خوزستان و به منظور شناخت هرچه بیشتر از مراسم جشن سده و جایگاه آتش در نگرش و فرهنگ ایران باستان برگزار شده بود در ابتدای آن اشکان زارعی گفت: در گاهشماری ایران باستان هرساله دهم بهمن ماه به عنوان جشن سده و روز پیدایش آتش نامگذاری شده است
وی یادآوری کرد: نشست امروز بهانه بسیار خوبی است که به مناسبت این جشن کهن ملی بتوانیم، این انگ دیرپا و ناروای آتشپرستی یا مجوس بودن را که عدهای مغرض در طول تاریخ به ایرانیان زدهاند را مورد واکاوی و بررسی قرار دهیم و در آخر نیز به یک جوابی قانع کننده تاریخی در این خصوص دست پیدا کنیم که آیا واقعا ایرانیان قبل از اسلام آتشپرست بودند یا خیر.
شناخت آتش باعث تحولات بزرگی در زندگی ایرانیان باستان شد
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا عنوان کرد: برپایه یک باور اسطورهای در چنین روزی هوشنگ شاه پیشدادی در هنگام شکار به ماری عظیمالجثهای برخورد میکند که برای مقابله با آن اقدام به پرتاب سنگ میکند که این سنگ پس از برخورد به یک تخته سنگ بزرگتر جرقهای از آن متصاعد میشود که این جرقه باعث شعلهور شدن بوته خشکی میشود که در کنار آن تخته سنگ وجود داشت و بدین ترتیب انسان ایرانی برای نخستینبار با آتش آشنا میشود.
زارعی پیشرفتهای کنونی اروپا را مرهون دستاوردهای دوره رنسانس و انقلاب صنعتی دانست و توضیح داد: اگر چه ریشه بسیاری از دستاوردهای کنونی زندگی بشر در زمینه تکنولوژیهای مختلف را میتوان متعلق به دوران انقلاب صنعتی در اروپا دانست ولی ناگفته پیداست که برطبق باورهای کهن و اسطورهای ما، کشف آتش نیز همانند انقلاب صنعتی توانست موجب پیدایش جنبشها و دگرگونیهای خاصی در زندگی بشریت آن دوران شود.
این استاد دانشگاه در ادامه با بیان اینکه شناخت آتش همچنین موجب برداشتن گامهای اولیه بشر برای حرکت به سمت زندگی شهرنشینی نیز شده است اظهار کرد: وقتی که انسان ایرانی با آتش آشنا میشود زندگیش به نحو قابل ملاحظهای دچار تحول و گرگونی میشود بطوریکه با این کشف و پیبردن به خواص فراوان آن، نه تنها از غارها خارج و به شکارگری میپردازد بلکه غذا را نیز میپزد و شبهای تاریک محل زندگی خود را هم با کمک آن روشن میکند.
آتش در باور ایرانیان بهانهای برا رسیدن به خداست
وی نگاه انسان ایرانی را به آتش دارای دو جنبه متعالی آسمانی و زمینی دانست و توضیح داد: در جنبه اول این نگرش نور و روشنایی نماد خداوند یا جلوهای از فروغ اهورا مزدا است که این نماد در هنگام روز در روشنایی خورشید و در هنگام شب در نور آتش متجلی میشود و لذا براساس این اعتقادات لطیف است که انسان ایرانی در هنگام نیایش با خدا، قبلهگاه خود را به سمت نور قرار میداد.
زارعی به صورت تکمیلی توضیح میدهد: آتش در باور ایرانیان مهرپرست تنها بهانهای بود برا رسیدن به خدا و ستایشگری آن و لذا نیاکان ما برخلاف تمامی برچسبهای دروغی که به آنها زده میشود به هیچ عنوان آتش را نمیپرستیدند بلکه با ارج گذاری به آن، در مسیر حرکت به سوی خداوند جهانیان گام بر میداشتند.
این پژوهشگر تاریخ عنوان کرد: البته بعدها بسیاری از این رسومات آئین مهر نیز علیرغم تغییری که در دین ایرانیان بوجود آمد، همچنان باقی ماند و در دیگر ادیان آئینهای ایرانیان ورود کرد که از آن نمونه میتوان اشاره به رسم روشن کردن شمع در هنگام نیایش کرد که این رسم در ادامه از آئین مهر به دین زرتشت و سپس به مذهب تشیع انتقال یافت.
وی بخش زیادی از زیربنای دین مسیحیت را نیز برگرفته از اندیشههای آیین مهر دانست و تصریح کرد: مسیحیان علاوه بر اقتباسات فراوانی که در معماری و نقاشیهای کلیسایی از آئین مهر کردهاند در دیگر رسوم و آیینهای خود نیز از آئین مهر اقتباسات فراوان داشته اند به نحویکه همین رسم شمع روشن کردن مسیحیان در خلوت که برای نیایش با خداوند انجام میشود نیز از جمله رسمهایی است که مسیحیان آن را نیز چون زرتشتیان و شیعیان از آئین مهری ایرانیان گرفتهاند.
جشن سده در دهم بهمن ماه هرسال برگزار میشد
زارعی در مورد باورهای زمینی انسان ایرانی به آتش گفت: نیاکان ما در طول تاریخ نخستین کسانی بودند که پی بردند جهان بر چهار آفریده خداوندی یعنی آب، آتش، هوا و خاک استوار است. یعنی چهار عنصری که هرکدام از آنها اگر به نوعی مورد کاستی قرار بگیرند چه بسا زندگی انسانی دچار گرفتاریهایی خواهد شد.
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا در ادامه با بیان اینکه انسان ایرانی برای گرامیداشت هرکدام از این چهار پدیده خداوندی آیینهای خاصی را تدارک دیده است اظهار کرد: ایرانیان برای ارجگذاری به آتش، جشن سده را در دهم بهمنماه، جشن آذرگان را در دوم آذر و همچنین چهارشنبه سوری را در چهارشنبه آخر سال برگزار میکرد.
وی ضمن اشاره به اقدامات ایرانیان در برگزاری جشنهای آبانگاه، خردادگان، تیرگان برای پاسداشت جایگاه آب گفت: انسان ایرانی نه تنها در ۲۸ هرماه مراسمی را به عنوان جشن زمین یا زامیاد برگزار میکرد بلکه برای پایداشت هوای پاک نیز در ۲۲ هرماه اقدام به پریایی جشنهایی باشکوهی میکرد.
این استاد دانشگاه میگوید: مایه سربلندی و سرافرازی ماست که نیاکان ما در هزاران سال قبل با برپایی آیینهای ویژهای بر لزوم پاسداری همیشگی از محیط زیست و نیروهای موجود در آن تاکید میکردند کاری که اکنون چه در ایران و چه درسطح جهان به صورت همایشهای بینالمللی و منطقهای در مورد آب، گرما، زمین و هوا برگزار میشود.
آتشکدههای ایرانیان محل پرستش آتش نبودند
وی ضمن اشاره به جشن آبانگاه که به منظور پاسداشت آب برپا میگردید به دو نقل قول تاریخی در این خصوص رجوع میکند و گفت: هردوت ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺗﺎﺭﯾﺦﻧﮕﺎﺭ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ میگوید ایرانیان مردمانی هستند که به هیچ عنوان در آب آلودگی وارد نمیکنند یعنی در آن نه تنها ادرار و سایر آلودگیها را وارد نمیکنند بلکه مردگان خود را نیز در آب نمیشستند. استاربون دیگر ﺗﺎﺭﯾﺦﻧﮕﺎﺭ و ﺟﻐﺮﺍفیدان ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ نیز به شگرد صرفهجویی در آب توسط ایرانیان اشاره میکند و عنوان میدارد ایرانیان برای صرفهجویی در آب یک چهارچوبی را با نام «آب زن» میساختند و با اینکار خود به نحو احسن در امر صرفهجویی آب اقدام می کردند.
زارعی در مورد آتشگاههای ساخته شده توسط ایرانیان باستان میگوید: این آتشگاهها به هیچ عنوان استفاده پرستشگاهی نداشتهاند بلکه هدف اصلی ساخت آنها برای روشنایی، گرمایی و اهمیت دادن به جایگاه آتش در زندگی بشر بوده است.
این پژوهشگر تاریخ اظهار داشت: آتش در شهرهای ایران باستان نه تنها در آتشدانهای بزرگ به صورت مشتعل همیشه وجود داشته است بلکه به شکل کاملا جداگانهای نیز در آتشدانهای به مراتب کوچکتر در هر کوی و هر خانهای عم روشن بوده است بطوریکه ما در زمان ساسانیان شاهد سه آتشکده بزرگ با نامهای آذرگشسب در آذربایجان، آذر برزینمهر در خراسان و کاریان در فارس بودهایم.
وی با بیان اینکه در خانههای تمامی ایرانیان باستان یک آتش کوچک در جایگاهی تحت عنوان اجاق خانه نگهداری میشد در مورد فلسفه وجودی آن اظهار کرد: برطبق باور ایرانیان این آتش همیشه باید روشن باقی میماند و اگر بنا به هر دلیلی این آتش خاموش میشد آنها میگفتند که اجاق آن خانه کور شده است یعنی خوشبختی و فراوانی از خانه رفته و فرصت ورود بیماری، نکبت و پلیدی به آن خانه مهیا شده است و اگر امروزه در فرهنگ ما به خانوادههایی که از نعمت فرزند محروم هستند گفته میشود که اجاق کوری دارند این مسئله ریشه در این باور دارد.
زارعی اضافه کرد: البته این آتش که در گذشته در هر خانهای وظیفه میکروبزدایی را برعهده داشت امروزه نیز به صورت دیگری ولی با همان هدف به شکل رسم اسپند دود کردن در هنگام وجود بیماری یا بوی بدی در خانه، خود را نمایان میسازد.
نمادهای ایرانی ریشه در فرهنگ لطیف و شعرگونه ایرانیان دارند
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا نگاه ایرانیان به آتش را نمادگونه و ستایشآمیز دانست و تصریح داشت: همانطوری که ما اگر تکه نانی را در روی زمین پیدا کنیم آن را پس از بوسیدن در گوشهای خارج از مسیر رفت آمد میگذاریم و با این کار خود احترام به این برکت خداوندی میگذاریم و به هیچ عنوان این کار به معنای بحث پرستش نان نیست. در مذهب تشیع نیز به همین منوال رسم بوسیدن ضریح فلزی دورتادور قبور ائمه هم معنای پرستش آهن را ندارد و معنای آن احترام و ارج گذاری به آن انسان بزرگی است که در پشت این ضریح آرمیده است. لذا در مورد آتش نیز به همین منوال علت اصلی را باید در ارجگذاری ایرانیان به آتش به جهت بحث نماد بودن آن دانست.
وی در ادامه برای روشن شدن بیشتر بحث مثالی را در مورد نماد بودن آیین حج میزند و توضیح میدهد: تمامی آیینهای اسلام به دو صورت تائیدی و تصویبی هستند و آئین حج نیز در زمره آیینهایی است که علیرغم وجود آن در پیش از اسلام ولی به دلیل اینکه طواف گرداگرد کعبه میتواند یک نمادی برای همبستگی مسلمان شود لذا مورد تایید حضرت محمد( ص) قرار گرفت و البته این مسئله نیز به هیچ عنوان به معنای وجود خداوند در خانه کعبه نیست که ما بخواهیم با طوافمان آن را مورد پرستش قرار دهیم.
زارعی افزود: البته رمل جمرات مراسم حج نیز یک حرکت نمادینی مروبط به قبل از اسلام است که بعدها مورد تآیید پیامبر قرار گرفت. بنابراین وقتی که نمادگرایی در همه ادیان و منجمله اسلام به وفور دیده میشود آیا واقعا انصاف هست که در مورد نمادهای ایرانی که برگرفته از یک فرهنگ لطیف و شعرگونه است ما به صورت تردید آمیز نگاه کنیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ایرانیان همیشه در مکالمه با یکدیگر یکنوع زبان نمادین و اشارهای را به کار میگرفتند اظهار کرد: متاسفانه اقوام مهاجری که بعدها وارد این کشور شدند چون به لحاظ فکری و فرهنگی از ما پایینتر بودند به اینگونه نمادهای فرهنگی و ملی کشور ما در کمال بیانصافی برچسبهای اهریمنی و شرک زدند.
وی یادآوری شد: مگر میشود ایرانیانی که بردهدار نبودند و دارای نخستین منشور حقوق بشر و دانشگاه جهان بودند از لحاظ گمراهی به این حد رسیده باشند که به آتشپرستی اقدام کنند؟
واژه سده به معنای پایان چله بزرگ سال یا گذشت چهل روز از زمستان است
زارعی در ادامه به استدلالهای محکم دیگری نیز در این خصوص اشاره کرد و گفت: چگونه این امکان وجود دارد که مردمانی چون ایرانیان که برای آفریدگار جهان زیباترین نامهایی چون اهورا مزدا به معنای سرور دانا یا بزرگترین آفریننده و همچنین خدا که تلفظ درست آن “خود آی” و به معنای ابدی و ازلی است را انتخاب کردهاند انسانهایی باشند که مستعد روی آوردن به شرک باشند.
این پژوهشگر تاریخ میگوید: چگونه ممکن است مردمی که جایگاه فرهنگی آنها در هزاران سال قبل به حدی رفیع بوده که با برپایی جشن سپندارمذ یا روز زن به تکریم جایگاه بانوان در جامعه خود میپرداختند، انسانهایی با گرایش انحرافی آتشپرستی باشند.
وی اضافه کرد: البته هیچ عقل سلیمی هم نخواهد پذیرفت که یک ملت کهنی مانند ایرانیان که در هزاران سال میگفتند که دنیا هیچگاه به آبادانی نخواهد رسید مگر با اندیشه نیک، کردار نیک و گفتار نیک، به یک درجهای از انحطاط اخلاقی برسند که ستایشگری از مخلوق را به خالق یکتای خود ترجیح دهند.
زارعی در مورد واژه سده توضیح داد: “سده” یک واژه پهلوی است که ابوریحان بیرونی درباره آن میگوید که این واژه به معنای پنجاه شب و روزی است که تا عید نوروز باقی مانده است.
رئیس کارگروه تاریخ انجمن تاریانا اضافه کرد: البته برخی دیگر نیز میگویند که واژه سده به معنای پایان چله بزرگ سال یا گذشت چهل روز از زمستان است.
جشن سده برای سپاسگذاری از خداوند است
وی نحوه برگزاری جشن سده را مانند چهارشنبهسوری دانست و تصریح کرد: نحوه برگزاری این جشن در ایران باستان به این صورت بود که ایرانیان در هنگام آغاز تاریکی هوا سه بوته به عنوان نماد پندارنیک، گفتارنیک و رفتار نیک یا هفت بوته به نماد هفت امشاسپند که برگرفته از هفت صفت ممتاز خداوندی است و یا یک بوته به نماد وحدانیت خداوند روشن کرده و سپس اقدام به خواندن نیایشی تحت عنوان زمزمه یا سده میکردند و با این کار خود از خداوند جهان به مناسبت گذشت چهل روز از فصل سرد زمستان و کم شدن فاصله زمانی آنها تا رسیدن به سال نو سپاسگذاری میکردند.
زارعی در پایان با بیان اینکه ایرانیان آتش را نمیپرستیدند بلکه ارج میگذاشتند اظهار کرد: ستایش هرچه بیشتر خداوند، افزایش همگرایی و اتحاد در بین مردم و ارجگذاری به یکی از چهار آفریده مهم خداوند یعنی آتش را میتوان از جمله اهداف اصلی برگزاری جشن سده در ایران باستان دانست.
آتش در بین اعراب نیز از جایگاه ویژهای برخوردار بود
در بخش دوم این نشست حامد صافی استاد دانشگاه شهید چمران اهواز به بررسی جایگاه آتش از دیدگاه ادبیات و عرفان ایرانی میپردازد و در ابتدا میگوید: ایرانیان با هندیها، اروپاییها و آلبانیها از لحاظ زبانی در یک خانواده اسطورهای قرار میگیرند یعنی دارای اسطورههای مشترکی هستند.
وی یا بیان اینکه آتش در بین تمام اقوام هند اروپایی از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است اظهار کرد: نام خدای آتش در هندوستان اَگنی، در چین تِساونگ و در یونان هستیا بوده است.
صافی ادامه داد: آتش در بین اعراب نیز از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است بطوریکه در هنگام ایجاد اختلاف در بین دو نفر، آتشی توسط نفری سومی با نام مهول روشن میشد و سپس این شخص مهول آن دو نفر را دعوت به نزدیک شدن به آتش برای ادای سوگند میکرد و البته این گوشزد را نیز به آنها میکرد که اگر دروغ بگویید از برکات این آتش محروم خواهید شد و لذا فرد متخلف به علت اعتقادی که به این قضیه داشت ضمن پرهیز از گفتن دروغ باعث این حل مشکل میشد.
این استاد دانشگاه ضمن اشاره به اهمیت آتش در بین همه اقوام گفت: برای برخی از اقوام مثل یونانیها، چینیها و هندیها به علت داشتن الهه آتش این جایگاه در حد پرستش بوده و در بین برخی دیگر چون ایرانیان در احترام بوده است.
وی با بیان اینکه اقوام ابتدایی هند و اروپایی احتمال دارد که در هنگام سکونت در منطقه سیبری اقدام به آتش پرستی میکردند اظهار کرد: بحث آتش پرستی ایرانیان قبل از گرویدن به آئین زرتشت مسئلهای است که مورد تشکک بسیاری از کارشناسان قرار دارد و علیرغم برخی از این کارشناسان مثل دکتر معین که میگوید جایگاه آتش در نزد ایرانیان مهرپرست بیش از حالت احترامی بوده است هردوت تاریخنگار یونانی آن را تنها در حد یک احترام غیر پرستشآمیز میداند.
آتشپرستی در دین زرتشتی به هیچ عنوان وجود ندارد
صافی ضمن اشاره به اصطلاح زمان پریشی در علم تاریخ گفت: زمان پریشی که در لغت به معنای اکنون گرایی است یعنی ما اگر رفتارهای یک قوم را در هزاران سال قبل که حتی تمدن نیز به معنای واقعی آن وجود نداشته است با هنجارها و ارزشهای کنونی امروز بشر مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم بیشک این یک کار خطا و اشتباه است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در دین زرتشتی به هیچ عنوان آتشپرستی وجود ندارد اظهار کرد: در دین زرتشتی نام خداوند اهورمزدا است و آتش تنها یکی از آفریدههای برتر خداوند بوده که تمام مخلوقات خدا از آن آفریده شدهاند.
شاهنامه فردوسی رفرنسی مناسب برای شناخت باورهای ایرانیان در مورد آتش است
وی یادآوری کرد: از آنجایی که یک پای شاهنامه در اسطوره قرار دارد لذا بوسیله آن میتوانیم بسیاری از باورهای ایرانیان قبل از اسلام در مورد آتش را در این کتاب جستحو کنیم.
صافی ادامه داد: فردوسی در دیباچه کتاب شاهنامه وقتی که در مورد آفرینش جهان صحبت میکند ابتدا از آتش نام میبرد و میگوید که آتش اولین عنصری است که توسط خداوند آفریده شده است.
این استاد دانشگاه میگوید: دومین جایی که فردوسی در شاهنامه از آتش نام میبرد در داستان هوشنگ پیشدادی و بحث کشف آتش توسط ایرانیان است. البته این داستان تنها در شاهنامه چاپ مسکو وجود دارد.
تعالیم قرآن نسبت به سایر ادیان قبل از آن باورپذیر تر است
وی عنوان کرد: مهمترین جایی که در شاهنامه میتوان بحث آتش را مشاهده کرد در داستان سیاوش و ماجرای آزمون آتش است.
صافی با بیان اینکه آتش تنها ناپاکی را میسوزاند اظهار کرد: در داستان سیاوش که در دفتر دوم شاهنامه قرار دارد وقتی که میخواهند گناهکار را از بیگناه تشخیص دهند از آزمون آتش استفاده میکنند. زیرا اعتقاد داشتند از آنجایی که آتش تجلی از ذات خداند یا اهورا مزداست لذا کسی که پاک باشد آتش هیچ آسیبی نمیتواند به آن وارد کند.
استاد ادبیات دانشگاه شهید چمران اهواز افزود: البته در قرآن نیز ۱۴۵ بار واژه آتش یا نار برای عذاب گناهکاران آمده است. یعنی قرآن هم بر این مسئله مهر تایید میزند که آتش فقط ناپاکان را میسوزاند
وی تعالیم قرآن را نسبت به سایر ادیان قبل از آن باورپذیر تر دانست و توضیح داد: از آنجایی که ما با قرآن ۱۴۰۰ سال، با زرتشت ۲۵۰۰ سال، با میترائیسم ۳۵۰۰ سال تا ۴۰۰۰ سال فاصله داریم طبیعی است که در فاصله زمانی که از میترائیسم تا اسلام وجود دارد انسانها نیز رشد بیشتری پیدا کرده و بالطبع این تعالیم آسمانی هم بر مبنای این رشد به آنها عرضه شده است لذا براین اساس است که میگویند این آتش در دنیای دیگر وجهه اصلی خود را آشکار میکند.
صافی با بیان اینکه نمونه مشابه داستان سیاوش را نیز نیتوان در اسطورههای اسلامی و سامی هم دید اظهار کرد: در داستان حضرت ابراهیم که آتش بر وی گلستان میشود نیز به خوبی میتوان همچون داستان سیاوش به نقش آتش در شناسایی انسانهای پاک پیبرد.
این استاد دانشگاه در ادامه بارطرح این سئوال که چرا داستان ابراهیم نسبت به داستان سیاوش باور پذیر تر است میگوید: برخلاف ماجرای سیاوش که به دلیل دور بودن فاصله زمانی وقوع و نیز آمیختگی فراوان آن با اسطورها اکنون بیشتر حالت داستانی و غیر واقعی به خود گرفته است ولی خداوند ماجرای حضرت ابراهیم را در قرآن به صورتی نقل میکند که برای ما باورپذیرتر باشد یعنی وقتی که خدا در قرآن میگوید من به آتش دستور دادم که سرد باش مسلما که این مسئله باورپذیری بیشتری نسبت به داستان سیاوش دارد که در آن خود آتش ماهیت سوزاندگی ندارد.
وی در پایان گفت: البته در دفتر اول مثنوی معنوی و داستان آن پادشاه کافری که میخواهد اقدام به سوزانیدن یک مادر و کودکی که جرم آنها عدم سجده کردن به بتهاست نیز میتوانیم بحث آزمون آتش را هم به خوبی مشاهد کنیم.