به بهانه روز مجلس / به قلم محمدرضا کرم زاده
میثاق حاجتی / خورنا: در گرو هر انتخاباتی نهایتا مجلسی شکل می گیرد، انتخابات درهر نظام و کشوری مظهر یک حماسه سیاسی بوده و از طرف دیگر آن نظام حاکم را مشروعیت می بخشد، ودر کشور ما مظهر اقتدار و آبروی نظام و جمهوری اسلامی است.
دهم آذر ماه که مصادف با سالروز شهادت آیت الله مدرس است درتقویم ملی کشورمان به پاس تلاشها و مبارزات این روحانی مجاهد بنام روز مجلس نام گرفته است، اگرچه تا بحثی از مجلس به میان می آیدنام شهید مطالبه گرسید حسن مدرس در ذهن ها تداعی میشود و توصیه حضرت امام “ره”رابیاد می آوریم که می فرمودند :افرادی مانند شهید مدرس را به مجلس بفرستید حال بماند که آیا در جامعه امروز و یا بهتر بگویم در بین کسانی که خود را به هر زحمتی بوده به کرسی های سبز مجلس رسانده اند و خود را شایسته وکالت مردم دانسته اند تاچه اندازه ای به شهید مدرس ها، شهید رجایی ها و…شباهت دارند جای بحث وتردید وجود دارد!
به راستی مگر امثال مدرس ها و رجایی ها و بهشتی ها چه در وجود خود داشته بودند که در تاریخ ما بدون آنکه باجی داده باشند بدون اینکه یال وکوپالی برای خود جمع کرده باشند، بدون اینکه حشم وخدمی داشته باشند اینگونه ماندگارشدند؟
درپاسخ به این سوال جواب هایی از این دست رابخاطر می آوریم
آری مدرس در زمانی که کمتر کسی می توانست استقلال رای داشته باشد، استقلال رای و استقلال عمل داشت، مدرس همواره منافع کشور و مصالح جامعه و ملت را در نظر می گرفت، مدرس از مقبولیت اجتماعی بالایی برخوردار بود، هرگز در بیان حقایق و مصالح ملت تردید نداشت، در بیان مشکلات و مسائل روز جامعه دچار لکنت زبان نمیشد، اهل معامله باهیچ کس نبود، مثل شیشه بود اگر اورا می شکستند تیز تر میشد، با صراحت و با شفافیت موضع گیری می کرد، تمام آرای و تصمیمات او با تکیه براخلاق و محوریت احکام شرعی واسلامی بود اگرچه خود مجتهد بود اما همواره از خرد جمعی بهره می گرفت و ادعا نداشت خودش عقل کل است، با علما و نخبگان و روشن فکران جامعه و حتی از پایین ترین قشر جامعه گارگران، کشاورزان و… مشورت می گرفت
با صاحبان پول وثروت حشر و نشر نداشت، سیاست های کاری خود را در گده های شبانه و با یک عده لات ولوت های سیاسی و پشت درب های بسته و در اتاق فکر های مخوف مشخص نمی کرد، برای حذف نیروهای ارزشی شاخ وشانه نمی کشید، به معنای واقعی حامی محرومان، پابرهنگان بود، خود را مدافع حقوق بر زمین مانده مستضعفان می دانست
به این نگاه نداشت که آیا در این موضع گیری آرایش رویش و یا ریزش دارند، از فردای رای آوردن بفکر رای آوردن دور بعد بدون شک نبود، خط کش و معیاری که دستش بود رفیق بازی ومنافع خودش نبود، هیچ گاه احساس نزوا نکرد، حق را شجاعانه، جسورانه فریاد میزد به گونه ای که چهار ستون مجلس که بجای خود، تخت شاهنشایی را هم به لرزه در می آورد!
تا جایی که روزی رضا شاه به او گفت ای پیرمرد از جان من چه می خواهی و او در پاسخ گفت می خواهم تو نباشی!
هرگز حق را پایمال نمی کرد و یا بهتر بگویم اجازه پایمال شدن حق را نمی داد، خوب و یا بد بودن افراد را همراه و یا هم دم خود بودن نمی دانست، حرف وعملش یکی بود، ظاهر و باطنش یکی بود، درآن دوره ستم شاهی رضاخان از گفتن حقایق ابایی نداشت ترسی نداشت!
مدرس بدون شک دنبال تیتر اول نشریات نبود، اهل ژست گرفتن نبود، اهل غوغا سالاری نبود، مدرس برای جلب رضایت این و آن جای حق و باطل را عوض نمی کرد، مدرس دنبال تسویه حساب های حزبی و جنایی نمی رفت و هرگز دنبال تقسیم غنایم جنگی بین انصارخود نبود!
درسپردن بیت المال به این و آن احتیاط می کرد اطرافیان خود را از بهترین ها انتخاب می کرد، آری اینگونه بود که نام مدرس ماندگار شد.
بجا و شایسته است که این روز را به نمایندگان شایسته ای که همواره دغدغه ی خدمت صادقانه به مردم را دارند تبریک عرض می نماییم و بر روح مدرس های این مرز و بوم سلام و درود می فرستیم به امید اینکه کرسی های مطالبه گری در استانمان مستحکم تر و پویا تر از همیشه باشند.
به امید روزهای بهتر.
محمدرضا کرم زاده /مسجدسلیمان/اذرماه