احزاب و اصلی که مغفول ماند
خورنا | سرویس سیاسی:
اصل بیست و ششم قانون اساسی :
احزاب،جمعیت ها،انجمن های سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.
درمتون علوم سیاسی، احزاب ماحصل کارتشکیلاتی وخردجمعی، گروهی از شهروندان یک جامعه است که با اهداف و منافع سیاسی مشترک برای بهبود زیست همنوعان خویش در تلاش و تکاپو هستند.
شکسپیر می گوید:
این قانون طبیعت است که هیچ کس به تنهایی نمی تواند خوشبخت باشد، بلکه خوشبختی و سعادت را باید در سعادت وخوشبختی دیگران جست وجو کرد.
در تکمیل اهمیت موضوع استنادمیکنم به تفسیری از آیه ۱۰۳ سوره مبارک آل عمران(در کارگروهی حول یک محور بودن و متفرق عمل نکردن بسیارمهم است).
کارگروهی منجر به شناخت و شکوفایی استعدادها و اثربخشی خواهد شد،لذا خردورزی از بدیهات خردجمعیست. آن گونه که حافظ به زیبایی سروده اند:
حسنت به اتفاق ملاحت،جهان گرفت
آری به اتفاق،جهان می توان گرفت
از احزاب به ((چرخ دنده ماشین دموکراسی)) تعبیرشده است. به باور کنشگران علوم سیاسی، احزاب با رقابت فزاینده و ایفای نقش دولت درسایه می توانند بازخوردهای موثری در سطوح بالای تصمیم گیری به همراه داشته باشند و مانع از شکل گیری و دست اندازی دولت پنهان در مدیریت جامعه شوند.
کارتشکیلاتی منسجم کلیدواژه ایست که احزاب از طریق آن،به دنبال تاثیرگذاری در جامعه هدفند،هرچند حکومت های توتالیتر مانع از رشد وتوسعه احزاب میشوند که وزش موسمی احزاب،نشات گرفته از هژمونی همین حکومت هاست. البته روی دیگر سکه سیاست نمایانگر آنست که در جوامع دموکراتیک،احزاب و تشکل های سیاسی و صنفی مردم نهاد(NGO)ها با مشارکت حداکثری و تشکیل کارگروهای تخصصی،نقش اساسی و بی بدیل در اداره جامعه ایفا میکنند و تحق دموکراسی واقعی در غیاب این کنشگران،غیرقابل تصور بوده است.
جملگی بر این اصل واقفیم که احزاب و تشکل های مردم نهاد، پایه و اساس نظام های مردم سالار، برای نیل به توسعه سیاسی پایدار را تشکیل می دهند که این ضرورت در جامعه ما تداعی کننده مردم سالاری دینی است.
حال در پاسخ به ضرورت احزاب به تفصیل شرح خواهم داد.
یکی از ارکان تشکیل حکومت های دموکراتیک، احزاب ازاد و مستقل هستند.
توده مردم به عنوان شاکله نظام های دموکراتیک،برای مشارکت در اداره جامعه و تعیین کارگزاران خود،نیاز به سازماندهی،آموزش،تعاون وتعامل با یکدیگر دارند. کادرسازی، اندیشه ورزی، تمرین سیاست و تربیت نخبگان فکری و مدیران اجرایی آینده، در تشکل های صنفی و سیاسی غیردولتی که نوعا احزاب نام دارد شکل میگیرد.
رهیافت اصلی احزاب، کادرسازی و پرورش نسل جوان امروز در جهت تصاحب سکان مدیریتی فرداست که این پارادایم در جامعه، بااصطلاح رایج در نمک خواباندن، قرابت معنایی دارد.
کنشگران علوم انسانی، از احزاب به مثابه تابلوراهنمایی یادمیکنند که به جامعه در باب انتخاب بهترکارگزاران خود،جهت خواهند داد و در فرایند انتخاب به عنوان کاتالیزگر عمل میکنند.
همانطوریکه نیک مستحضرید احزاب در جهت جلب مشتریان خود یعنی انتخاب کنندگان صندوق های رای،ملزم به ارائه برنامه جامع و مدون عملیاتی خواهند بود که همین رقابت در ارائه محصولات،قطعا در انتخاب بهترکارگزاران جامعه،سحه خواهد گذاشت،در واقع میبایست گفت تابلو احزاب،هویت و شناسنامه کاری آنان است.
شایان به ذکراست در جوامع توسعه یافته،افراد پس از طی پروسه طولانی حزبی به سطوح بالای مدیریتی ارتقاء می یابند به عبارتی برنداحزاب بام ترقی افراد خواهد بود.
در جوامع دموکراتیک فعالیت سیاسی حرفهای بدون عضویت در یک حزب، همان قدر بی معناست که یک فوتبالیست بخواهد بدون عضویت در یک باشگاه ورزشی پرورش یابد و رشد کند و به عضویت در تیم ملی درآید.
از آن جایی که انتخاب شوندگان ملزم به ارائه پاسخگویی به پایگاه تشکیلاتی خود،خواهندبود احزاب می توانند نقش بازوی نظارتی برای انتخاب کنندگان و حاکمیت ایفانمایند. به قول هانا آرنت فیلسوف و متفکر آلمانی: ظرفیت کنشگری، به صورت ابرازخواسته ها هنوز با ماست.
در پایان،ذکر یک نکته را ضروری میدانم و آن اینست که هرچند ممکن است اعضای یک حزب در جزئیات مسئله اختلاف نظر داشته باشند ولی پس از دیالکتیک(dialectic) برایندکلی نقطه نظرات آنان،معطوف به وحدت رای و خردجمعیست،بنابراین هرشخص با قبول عضویت و فعالیت حزبی،از مسئولیت سیاسی واجتماعی در قبال هم صنفی های فکری خود برخوردار خواهد بود و هر اظهارنظری از سوی ایشان میتواند به حساب حزب،کتابت شود،لذا برای صیانت از چنین مسئولیتی،افراد میبایست فعالیتهای خود را براساس میثاق نامه حزب تنظیم نموده و در صرف صیغه جمع،ممارست و اهتمام ویژه نمایند.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
علمدارکیانی عزیزی | فعال سیاسی