جوانان مشاور باشند یا مدیر ؟
این موضوع که مسئولیتهای خُرد و کلان باید در دست جوانانِ پرانرژی ولی کمتجربه باشد یا کهنسالان کمتوان اما پرتجربه، همواره محل مناقشه و مباحثه میان کنشگران و صاحبنظران سیاسی و اجتماعی بوده و بالطبع ترجیح هرکدام بر دیگری نتایج متفاوتی را در زمینهی مدیریت کشور به دنبال خواهد داشت.
یکی از راههایی که به ما کمک میکند تا در این خصوص تصمیم عاقلانه و صحیحی اتخاذ کنیم، بررسی سیستم مدیریتی کشورهای پیشرفته و توسعهیافته است.
با نگاه به مِتُد مدیریتی کشورهای توسعهیافته و حتی بعضی از کشورهای درحالتوسعه (که با سرعت زیاد در حال گذار به سمت توسعه هستند) بهخوبی مشخص میشود که آنها در مدیریتهای اجرایی از جوانان استفاده میکنند و افراد مُسِنی که سالها مسئولیتهای مختلف را بر عهده داشتهاند بهعنوان مشاور، تجربیات خود را در اختیار آن مدیران جوان قرار میدهند. همچنین اگر میانگین سنی شرکتهای برتر جهان را ببینیم، درمییابیم که کارکنان و مدیران آن شرکتها همگی جوان و نهایتاً میانسال هستند. اما متأسفانه در ایران به علت عدم وجود حزب (به معنای واقعی کلمه)، نهتنها نیروی انسانی لازم برای تصدی مدیریتهای مختلف تربیتنشده و نمیشود بلکه جوانان تحصیلکردهای که با تلاش فردی خویش آمادهی خدمت در مسئولیتهای اجرایی هستند با نامهری مدیران ِ بالا و میانی کشور مواجه شده و حتی از نشستن بر صندلی مناصب ساده نیز بازمیمانند.
«باید به جوانان میدان داد»، «هر جا به جوانان اعتماد کردهایم موفق بودهایم»، «جوانان افتخار کشور هستند»؛ این شعارهای دلنشین و زیبا سالهاست که بر زبان مدیران کشور جاری است اما فقط حرف است و شعار، در عمل آنچه دیده میشود مدیران پیر و بازنشستهای هستند که باز، نشستهاند بر کرسیهای مدیریتی و مدیریت را حق مادامالعمر خود میدانند. شوربختانه جریانات سیاسی کشور وقتی قلههای قدرت را فتح میکنند گویی دچار «آلزایمرِ شعاری و سیاسی» میشوند و تمامی وعدهها و شعارهای رنگارنگی که در بابِ لزوم بهکارگیری جوانان سر میدانند را فراموش میکنند.
بدیهی است که وقتی صحبت از استفادهی جوانان در مسئولیتهای مختلف میشود به معنای طی نشدن پلههای مراحل مدیریتی نیست چراکه هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که یک جوان، بدون گذراندن مراحل طبیعی و بهیکباره مدیر قسمت مهمی از کشور شود بلکه به این معناست که زمینهی پیمودن مسیر پیشرفت کاری برای جوان مهیا و فراهم باشد. درواقع اساسیترین سؤال این است که جوان در کجا و در چه زمانی باید تجربه کسب کند وقتی برای تصاحُب کوچکترین مسئولیت با چراغقرمز مقامات بالاتر روبهرو میشود؟؟!
باری، اولین گام جهت نشان دادن عزم راسخ برای پیشرفت و توسعهی کشور، ضرورت درک حضور بیشازپیش جوانان در عرصههای مختلف توسط تصمیم سازان عالی کشور است. به نظر میرسد مدتهاست موعد آن رسیده تا با تغییر نگرشها و روشها و اصلاح برخی از قوانین موجود؛ مدیران پیر و خسته و با انگیزه ای تهی کنار بروند و در مقام مشاوران دلسوز و دانا تجربیات خود را در اختیار جوانان چالاک و تازهنفس با افکاری نو و انگیزهای سرشار بدهند.
سید عماد طباطبایی
فعال اجتماعی، سیاسی