حال و روز ناخوش شرکت های فولاد خوزستان
خورنا| در سال ۱۳۸۰ از اینجانب خواسته شد به همراه یک تیم کارشناسی برنامه راهبردی منابع انسانی فولاد خوزستان را طراحی نماییم. با ورود به این صنعت و دستیابی به اطلاعات آن و عارضه یابی اولیه مشخص گردید که اگر این صنعت با این شرایط ادامه حیات دهد آینده ای روشنی نخواهد داشت. لذا در کنار تدوین سند نیروی انسانی ۵ سال آینده شرکت به هیئت مدیره وقت این پیام داده شد که شاخص های موجود اقتصادی، مالی، مدیریتی، فناوری و از همه مهمتر نگاه سیاسی و بی تفاوتی مسئولان استانی نشان می دهد اگر برای این صنعت تدبیر لازم اندیشیده نشود در آینده اوضاع آن وخیم خواهد شد.
امروز که دهم فروردین ۱۳۹۶ است و گزارشی که اینجانب بعد از ۱۶ سال دریافت کردم نشان داد که پیش گویی ها به وقوع پیوسته است. بر اساس شواهد و قرائن و اظهار نظرهای کارشناسان صنعت فولاد خوزستان که قبل از انقلاب و بعد از انقلاب نیز تا سال ۱۳۷۷ از بنگاه های پیشرو اقتصادی که در عرصه های ملی و منطقه ای صنعت فولاد حضوری فعال داشت ، امروز حال و روز بسیار نابسامانی پیدا کرده است.
اما چند سوال از مسئولان کشوری و استانی در خصوص صنعت فولاد خوزستان:
۱٫ در حالیکه استان خوزستان با توجه به آمارهای منتشره از سوی مرکز آمار ایران از میانگین کشوری درصد بیکاری بالاتری دارد به حالت تعلیق درآمدن تولید این شرکتها چه آسیب هایی به استان میرساند و چه پیامی برای مسئولیت استانی و نمایندگان استان دارد؟
۲٫ شنیده شده است رقبای قدرتمند داخلی با بهره گیری از رانت های سیاسی و مدیریتی در سطح وزارت خانههای کشور در حال تضعیف صنعت فولاد خوزستان و خریداری و انتقال آن به استان های دیگری هستند؟ اگر این صحت داشته باشد چه کسانی در این پروژه در حال تخریب استان هستند و چرا؟
۳٫ واگذاری صنایع استان به بخش خصوصی می بایست با حفظ ظرفیت اشتغال کنونی و نوسازی ظرفیت از خریداران تعهد گرفته می شد که ظرفیتهای جدیدی نیز ایجاد نمایند. سوال این است که آیا این تعهدات گرفته شده است؟ آیا تاجری که این صنعت را خریداری کرده است به چنین تعهداتی پایبند بوده است؟ و اگر نبوده چرا مسئولان این مساله مهم را پیگیری نکردهاند؟
۴٫ مسئول برنامه استراتژیک زنجیزه ارزش فولاد و صنایع تکمیلی آن در استان چه دستگاهی است و چرا به وظایف خود عمل نکرده است؟ جایگاه سازمان ایمیدرو، استانداری، سازمان صنعت ، معدن، تجارت و سازمان کار، تعاون و رفاه اجتماعی و … در این موضوع چیست؟
۵٫ گروه ملی فولاد اهواز که تا سال ۱۳۸۷ دولتی بود اما با بی تدبیر و ناشیگری و تفسیر نادرست از سیاست های اصل ۴۴ قانون اساسی آنرا در سال ۸۸ به گروه امیرمنصور آریا که اختلاس سه هزار میلیاردی مه آفرید خسروی(مالک شرکت) را در کشور بوجود آوردند. و بعد ناگزیر قوه قضاییه آنرا به بانک ملی واگذار کرده و از سال ۹۳ به تدریج واحدهای تولیدی آن تعطیل شدند و سال ۹۴ نیز گفته شده قسمت لوله سازی، بخش تیرآهن، صنایع فلزی، بخش یک میلگرد کاملا تعطیل بخش های دیگر آن نیز زیر ظرفیت تولید هستند. گرچه با پیگیریهای آقای دکتر شریعتی استاندار خوزستان در سال ۹۵ صورت جلسه مالکیت بانک ملی ایران بر گروه ملی صنعتی فولاد ایران در تهران امضاء شده است و قرار است برای احیای آن استانداری نیز تمام توان خود را جهت کمک های لازم از جمله اخذ نکردن مطالبات گاز و برق تا زمان فعال شدن شرکت انجام خواهد داد. اما سوال اصلی همچنان پابرجاست چه کسانی مسول این وضع نابسامان مهمترین صنعت کشور و استان خوزستان بوده اند؟ و چرا این فساد مدیریت توسط قوه قضاییه پیگیری و اطلاع رسانی نمی شود؟ چرا باید مهمترین شرکت استان بیش از ۷۰ ماه بدون متولی در قوه قضاییه تحت بررسی باشد؟ آیا موضوعی به این مهمی نباید در دستور کار ویژه قضایی برای تعیین مالک قرار میگرفت که خسارتهای مالی آن چند برابر نگردد؟
۶٫ گفته شده است مدیران بعضی از شرکت ها غیر بومی هستند . در حالیکه در استان افراد شایسته تر و تواناتری وجود دارد چرا مدیریت این شرکت ها به مدیران پروازی واگذار شده است
۷٫ مدیریت شرکت های فولاد خوزستان، فولاد اکسین، … تا چه اندازه توانسته اند در دوران مدیریت خود در کنار حفظ ظرفیت اسمی تولید ، ظرفیت های جدیدی اضافه نمایند؟ آیا عملکرد آنان و اعصای هیئت مدیره آنان طی سال های گذشته بررسی شده است؟
دکتر یداله مهرعلیزاده
۱۰فرودین ۱۳۹۶